امام ناصر محمد اليماني
05 - ربیع الثانی- 1431 هـ
21 - 03 - 2010 مـ
۱ - فروردین - ۱۳۸۹ ه.ش.
11:28 بعد از ظهر
(بحسب التّقويم الرّسمي لأمّ القُرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://albushra-islamia.org/showthread.php?p=863

_________


بیانی که چشم دوستداران خداوند و رسولش و مهدی منتظر را گریان می‌کند...

بسم الله الرحمن الرحيم،
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
{إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبيّ ۚ يَا أيّها الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶﴾} صدق الله العظيم [الأحزاب]

ای جماعت مسلمانان، ای دوستداران پروردگار عالمیان و رسولش و امام مهدی، روگردانی مسلمانان از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند، قرآن عظیم، در عین ایمان به آن مرا به حیرت می‌اندازد! سپس به یاد حبیب قلب و نور چشمم و عزیزترین مردم در نزدم یعنی جدّم مُحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در ابتدای نزول قرآن عظیم افتادم که هیچ‌کس در دنیا به آن ایمان نداشت؛ چون کتاب جدیدی بود که از جانب پروردگار عالمیان آمده بود و تنها جوابی که مردمش به ایشان می‌دادند این بود که:
{وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الحجر].
چقدر جدّم مُحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - به‌خصوص بعد از مرگ عمویش ابوطالب که خداوند او را رحمت کند که پروردگارم قادر بر هر کاری است، آزار دید. بعد از مرگ ابوطالب آزار مشرکین تشدید شد؛ چون قبل آن از ابوطالب می‌ترسیدند. محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در مسجد الحرام نماز می‌‌خواند که یکی از بزرگان مشرک به سراغ ایشان آمد و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را از نماز گزاردن در مسجد الحرام نهی کرد؛ چون ایشان برای خدایان آنها نماز نمی‌گزارد، بلکه به درگاه پروردگارش نماز می‌خواند و برای او سجده می‌نمود و به‌سوی او تقرب می‌جست. برای همین سخن خداوند تعالی نازل شد که:
{أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَىٰ ﴿٩﴾ عَبْدًا إِذَا صَلَّىٰ ﴿١٠﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَىٰ ﴿١١﴾ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَىٰ ﴿١٢﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿١٣﴾ أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ ﴿١٤﴾ كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿١٥﴾ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿١٦﴾ فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ ﴿١٧﴾ سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿١٨﴾ كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب [[۩]] ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [العلق]
سپس محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بعد از منع شدن از حضور در مسجد الحرام توسط دشمن خداوند که یکی از بزرگان مشرک بود، طبق عادت خود باز برای نماز به آنجا رفتند تا اینکه دشمن خداوند دانست که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - علی‌رغم منع شدن برای نماز گزاردن به مسجد الحرام بازگشته‌اند. بعد از آنکه دشمن خداوند آگاه شد که محمد رسولُ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - علی‌رغم منع شدن به مسجد آمده‌اند با یک شکمبه گوسفند ذبح شده به آنجا رفت و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در مسجد الحرام در حال سجده برای پروردگارش بود و درحالی‌که ایشان برای پروردگارش سجده می‌نمود، شکمبه گوسفند را بر سر ایشان که سلام و صلوات بر او باد انداخت! اما جدّم محمد رسولُ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - فرمان خداوند را به یاد آورد که:
{كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب [[۩]] ﴿١٩﴾}
صدق الله العظيم
پس جدم محمد رسولُ الله سجده خود در برابر خداوند را طولانی‌تر کردند و با درخواست عفو برای قوم ناآگاهش به پروردگار تقرب جستند و فرمودند:
[اللهم اغفر لقومي فإنهم لا يعلمون].
[خدایا مردم مرا ببخش، آنها نمی‌دانند.]

اما آزار و اذیت مشرکان هر روز بدتر می‌شد و جدّم محمد رسولُ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را آزار می‌دادند و کسانی که او را باور کرده و از ایشان پیروی می‌نمودند، مورد اذیت بیشتری قرار می‌گرفتند تا اینکه شرایط برای رسول الله علیه الصلاة و السلام سخت شد. پس تصمیم گرفتند به‌سوی طائف مهاجرت نمایند، شاید کسی را در طائف پیدا کنند که ایشان را باور کرده و یاریشان نموده و از وی حمایت نماید. اما به محض رسیدن به طائف و آغاز دعوت از آنان در میدان اجتماعاتشان، گفتند:
[آیا تو همان محمد دیوانه قریشی نیستی؟! ما پیش از آمدنت، خبرت را شنیده‌ایم. ای کسی که از خدایان ما به بدی یاد می‌کنی، از اینجا برو ای مجنون.]

و او را از مجلس خود بیرون رانده و مورد آزار قرار داده و طرد کردند و حتی به عنوان یک میهمان به ایشان احترام نگذاشتند. بچه‌ها از پدرانشان شنیدند که می‌گویند این مرد مجنون و دیوانه است پس پسربچه‌ها به دنبال ایشان افتاده و می‌خواستند با سنگ ایشان را بزنند. اما خادم ایشان، زید بن حارثه علیه الصلاة و السلام با پشت خود از نبیِّ خداوند محافظت نمود؛ یعنی پشت خود را سپر نبیّ کرد تا سنگ به ایشان اصابت نکند اما سنگی به پای شریف ایشان خورد که باعث شد حین راه رفتن خونریزی کرده و از درد دچار لنگش شوند. سپس به باغی
رسیدند که به بزرگ طائفیان تعلق داشت. وارد آن شدند و نگهبانی را یافتند که مردی نیک‌سیرت از اهل کتاب بود. نگهبان ایشان را به زیر سایه درختی راهنمایی کرد و رفت تا برایشان خوشه‌ای انگور بیاورد. در حین بازگشت به نزد نبیّ شنید که ایشان درحالی‌که دستانشان به‌سوی پروردگارش بلند بود زیر لب دعا کرده و شکایت خود را به خداوند می‌برد. رسول الله علیه الصلاة والسلام می‌فرمود:

[اللهم أشكو إليك ضعف قوّتي وقلة حيلتي وهواني على الناس يا أرحم الراحمين، أنت رب المُستضعفين وأنت ربّي إلى من تكلني إلى عدو يتجهمني أم إلى أحد ملكته أمري! إن لم يكن بك غضبٌ عليّ فلا أُبالي إلّا أن رحمتك هي أوسع لي، وأعوذُ بنور وجهك الذي أشرقت له الظُلمات وصلُح عليه أمر الدُنيا والآخرة لك العتبى حتى ترضى]
[پروردگارا من شِکوه ناتوانى و بى‌پناهى خود و استهزاى مردم را نسبت‏ به خویش به درگاه تو می‌آورم اى مهربانترین مهربان‌ها! تو خداى ناتوانان و پروردگار منى، مرا در این حال به دست که می‌سپارى؟ به دست ‏بیگانگانى که با ترشرویى مرا برانند یا دشمنى که سرنوشت مرا بدو سپرده‌‌اى
! خداوندا! اگر تو بر من خشمناک نباشى باکى ندارم ولى رحمت تو بر من فراخ‌تر و گواراتر است. من به نور ذاتت که همه تاریکی‌ها را روشن کرده و کار دنیا و آخرت را اصلاح می‌کند پناه می‌برم، رضا از آنِ توست‌، بنابراين‌ هر كاری كه‌ رضايت‌ تو در آن‌ است‌ انجام‌ می‌دهم‌ تا از من‌ راضی شوی.]
سپس رسول پروردگار، جبریل علیه الصلاة و السلام، نزد ایشان نازل شد و فرمود:
[يا مُحمد رسول الله صلى الله عليك وملائكته لقد أمرني الله أن أطبق عليهم الأخشبين إن شئت ومن ثُمّ تبسّم مُحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ضاحكاً وقال: كلا يا أخي يا جبريل، فما دام ربّي راضياً عن عبده فلا أُبالي وعسى أن يأتي من أصلابهم من يقول: لا إله إلّا الله مُحمد رسول الله]
[ای محمد، رسول خدا! خداوند و ملائکه‌اش بر تو درود می‌فرستند. خداوند به من امر نموده که اگر تو بخواهی، من دو کوهی که در اطراف شهر هستند بر سر آنها فرو ریزم. محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - تبسمی نمود و با خنده گفت: نه برادر من جبریل، تا زمانی که خداوند از بنده‌اش راضی باشد چیز دیگری برایم مهم نیست. شاید از فرزندان اینان کسی پیدا شود که بگوید: لا إله إلّا الله مُحمد رسول الله]
صلوات و سلام پروردگارم بر تو ای حبیب قلب و نورِ چشمم، يا محمد رسول الله، صلوات خدا بر تو و خاندان گرامی تو باد و من به تو سلام می‌فرستم.
ای امت اسلام و ای حجاج بیت الله الحرام! چه چیزی باعث شده است شما در مقابل امام مهدی که از جانب خداوند برای یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم برانگیخته شده است، مغرور و غافل شوید؟ آیا من سخن تازه‌ای برایتان آوردم که پیش از این برایتان نیامده است؟! خداوند تعالی می‌فرماید:

{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون]
ای امت اسلام، همانا که خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید. من تنها یک پند به شما می‌دهم؛ در خلوت به خدای خود پناه برده و به درگاهش توبه و انابه نمایید و تصور کنید که امام ناصر محمد یمانی حقیقتاً خلیفه‌ی خدا امام مهدی باشد که بی‌صبرانه منتظر او هستید و شما از او رو برمی‌گردانید! شما چه می‌دانید، شاید ناصر محمد یمانی راست بگوید! در مورد او مانند دیگر مدعیان دروغین مهدویت قضاوت نکنید، بلکه در دل شب به درگاه پروردگارتان انابه و لابه نمایید و در پیشگاهش تضرع و زاری کنید تا به قلبتان بصیرت عنایت فرماید تا حق را ببینید و بگویید:
«پروردگارا، تو می‌دانی و ما نمی‌دانیم. پاک و منزهی تو و ما چیزی بیش از آنچه تو به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم که تو علیم و حکیمی. خداوندا! اگر ناصر محمد یمانی حقاً خلیفه خداوند، امام مهدی منتظر، است که ما بی‌صبرانه منتظر او هستیم، قلب‌های ما را نسبت به حق بصیر فرما تا گرفتار حسرت و ندامت نشویم و دست خود را از شدت پشیمانی گاز نگیریم که اگر او را باور کرده بودیم در زمره مکرمین و بهترین مردمان و نیکوترین آفریده‌ها درمی‌آمدیم.
خداوندا اگر ناصر محمد یمانی به حق مهدی منتظر باشد، پس این فضل بزرگی از جانب پروردگار برای امت است و ما را از کسانی قرار ده که به‌خاطر مقدر شدن برانگیخته شدن مهدی منتظر در دورانمان شکرگزاری می‌کنند. چقدر مردمان نسل‌های پیش از ما آرزو داشتند که خداوند او را در میان آنان برانگیزد ولی چنین بخت خوشی برایشان مقدر نشد. اگر امام مهدی منتظر در میان ما برانگیخته شده باشد، این فضل خداوند است که نسبت به سایر مردم به ما عنایت گردیده است، پس ای ارحم الراحمین ما را شکرگزار این نعمت قرار ده.
خدایا بنده‌ات بر گردن و ذمه توست تا اگر ناصر محمد یمانی به حق همان مهدی منتظر باشد که برای یاری آیینی آمده است که بر محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، مرا از تصدیق‌کنندگان وی قرار دهی. چگونه می‌شود ما حبیب خداوند و حبیب رسولش را تکذیب نماییم؟ اگر خداوند مقدر نموده باشد تا مهدی منتظر در عصر ما برانگیخته شود و همچنین مقدر نموده باشد که ما از کسانی باشیم که از دعوت او آگاه شویم، پناه بر خدا که از کسانی باشیم که خلیفه‌ی خداوند مهدی را تکذیب می‌کنند. پناه بر خدا که از پیشگامانی نباشیم که خلیفه خداوند را تصدیق می‌کنند، خلیفه‌ای که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم بشارت او را به ما داده است. خداوندا تو فرموده‌ای و قول تو حق است:

{وَقَالَ ربّكم ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ} [غافر:۶۰]
و این بنده توست که در پیشگاهت، ملتمسانه به درگاهت انابه می‌کند: اگر ناصر محمد یمانی واقعاً مهدی منتظر است، مرا از تصدیق‌کنندگان و انصار پیشگام برگزیده او در عصر گفت‌وگو قبل از ظهور قرار بده قبل از آنکه عذاب سخت و مهیب تو با دود آشکارش (دخان المبین) فرا برسد. يا حیّ و يا قيوم، ای کسی که بین انسان و قلبش حائل می‌شوی، قلب بندگان مرد و زن خود را از دیدن حق و پیروی از آن ناتوان مگردان. ای خداوندی که رحمتت همه‌چیز را در برگرفته است و بین انسان و قلبش حائلی، اگر او به حق امام مهدی است، پس قلب ما را نسبت به بیانات ایشان پذیرا و چشمانمان را از حقی که به آن آگاه شده‌ایم گریان نما تا قلبمان مطمئن شود که او به حق و بی‌تردید امام مهدی است، به رحمت بی‌منتهایت ای ارحم الراحمین. تو خود فرموده‌ای و قولت حق است:

{اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ‎﴿١٣﴾‏} صدق الله العظيم [الشورى]».
از آنجا که من امام مهدی حق هستم، به خداوندی که جز او خدایی نیست قسم، هرکس که در حین خواندن این بیان اشک از چشمانش روان گردد از دوستان خداوند و رسول خداوند و مهدی منتظر است و پروردگار قلب او را به‌سوی راه راست - صراط مستقیم - هدایت خواهد کرد. ای دوستان پروردگار عالمیان، شکرگزار باشید و
ملتمسانه به درگاه خداوند انابه نمایید تا قلبتان را هدایت نماید و از قومی باشید که خداوند در آیات محکم قرآن عظیم وعده‌ی آنها را داده است:
{يَا أيّها الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
ای مردان و زنانی که حبیبان و نور چشمان من هستید، شما را به‌خاطر خداوند دوست دارم و هرچه را که برای خودم می‌خواهم و دوست دارم برای شما می‌خواهم و از هر چیز که اکراه دارم برای شما نیز آن را نمی‌خواهم. من هدایت و نجات شما را می‌خواهم نه عذاب شدنتان را. پس از خردمندان باشید، ای عزیزان من! چرا مرا تکذیب می‌کنید و به من ناسزا گفته و مرا لعنت می‌کنید ای مسلمانان، مگر من شما را به‌سوی باطل فرا می‌خوانم؟ چگونه ممکن است کسی که شما را به‌سوی عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت می‌کند و به مردم امر می‌کند بنده‌ی خداوند باشند تا هدف خلقتشان محقق گردد و برای رسیدن به حب و قرب خداوند و تحقیق نعیم رضوان نفس خداوند سبحان و تعالی رقابت کنند، می‌تواند باطل باشد؟ من از شما نمی‌خواهم که به‌جای خداوند مرا مورد تعظیم و تکریم قرار دهید، چگونه نور و ظلمات را می‌توان در یک‌جا جمع کرد؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی نیز این‌گونه است. او نمی‌گوید که به‌جای خداوند، بنده‌ی من باشید بلکه شما را به ربّانی بودن و عبادت پروردگارم و پروردگارتان می‌خوانم و از شما دعوت می‌کنم در راه حب و قرب او و تحقق رضوان نفسش با یکدیگر رقابت نمایید، پس برادران مسلمانم چرا مرا تکذیب می‌کنید؟ من می‌ترسم عذاب روز بی‌مانند - یوم عقیم - بر شما فرود آید. نترسید من علیه شما دست دعا به‌سوی خداوند بلند نمی‌کنم و اگر روزی صبرم تمام شود و در حالت خشم خدا را علیه شما بخوانم، از پروردگارم خواهش می‌کنم به حق رحمتی که بر خود فرض نموده است و به حق بزرگی نعیم رضوان نفسش، دعای مرا اجابت نکند؛ چون شما همگی جزئی از هدف بزرگ من هستید. به خداوند قسم که در موردتان زیاده‌روی نمی‌کنم؛ از دعای من نترسید، اما من از دعای یکی از انصارم بر شما هراسانم؛ مثل ماجرای نبی خداوند لوط و ابراهیم و اما نبی الله ابراهیم فرمود:
{وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣٥﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ ۖ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم]
اما خداوند قوم ابراهیم را به‌خاطر دعای نبی الله لوط هلاک نمود و جز نبی الله لوط، کسی رسول الله ابراهیم علیه الصلاة و السلام را تصدیق نکرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ} صدق الله العظيم [العنكبوت:۲۶]
به‌خاطر دعای نبیّ صدیق خداوند،
لوط صلّى الله عليه وآله وسلّم، قوم هلاک شدند. خداوند به دعای نبیّ خود لوط پاسخ داد و با بارانی سوء [سنگ‌های آتشین] که از کوکب عذاب باریدن گرفت، مردم را هلاک نمود و برای همین نیز من از دعای یکی از انصار مهدی منتظر علیه مردم، برایشان هراسانم.
برای همین است که به انصار پیشگام برگزیده عزیز و نور چشمم در دوران «گفت‌وگو قبل از ظهور» می‌گویم که به نام خداوند بزرگ که پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و پروردگار عرش بزرگ است، از شما می‌خواهم باعث نشوید حسرت در نفس پروردگارم نسبت به بندگانش فزون شود؛ چون اگر علیه قومی دعا کنید، خداوند در استجابت دعای شما و تصدیقِ وعده‌ی حق خود در یاری شما علیه کسانی که شما را تکذیب می‌کنند، دشمنانتان را هلاک کرده و شما را جانشین آنان خواهد کرد که خداوند خلف وعده نمی‌کند.
ولی ای عزیزان امام مهدی، به خداوندی که جز او خدایی نیست قسم، این درخواست من از شما به‌خاطر رحمت من بر مردم نیست، بلکه از آنجا که می‌دانم خداوند به حق ارحم الراحمین است، از شما خواستم علیه مردم دعا نکنید. من در کتاب ندیدم عذاب کردن بندگان بر خدا آسان باشد. با اینکه خداوند سبحان، کوچک‌ترین ظلمی در حق آنان نکرده و او بسیار بالامرتبه‌تر از این است و پروردگارت به احدی ظلم نمی‌کند. اما برادران، اگر بدانید چقدر خداوند رحمان و رحیم است... او واقعاً رحیم است. به خدایی که جز او خداوندی نیست قسم، نمی‌توان رحمت خداوند نسبت به بندگان را حتی با محبت مادر نسبت به فرزند مقایسه کرد. اگر فرزند هزار سال هم در برابر مادر عصیان کند اما وقتی مادرش ببیند در آتش فریاد می‌کشد و عذاب می‌شود، این امر برایش آسان نیست. تصور کنید شدت حزن و تحسر مادری که صدای فریاد فرزندش را در آتش جهنم می‌شنود چقدر زیاد است؛ پس حال خداوندی که از مادر نسبت به بندگان مهربان‌تر است چگونه خواهد بود؟ همچنان به شما یادآوری می‌کنیم که خداوند به‌خاطر بندگانی که به خود ظلم کرده و بعد از تکذیب حقی که از جانب پروردگار برایشان نازل شده بود و متعاقب دعای انبیایشان هلاک شده‌اند، حسرت می‌خورد. با اینکه خداوند کوچک‌ترین ظلمی در حق آنان نکرده است ولی علت حزن خداوند، شدت صفت رحمت او در نفسش است، لذا می‌بینید که بلافاصله بعد از هلاک بندگان - به‌خاطر دعای انبیا و صالحان - برایشان حزین و متحسر می‌شود. این امر را از این سخن خداوند تعالی درمی‌یابید:

{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾}
صدق الله العظيم [يس]

همچنان امام مهدی این آیه محکم را به انصار خود یادآوری می‌کند تا خداوند را تصدیق کنند و او نیز آنها را تصدیق کند و بگویند:
[ای خدای عالمیان، انسانِ خبیر به الرحمن، از حال تو به ما خبر داده است. پس چگونه می‌توانیم به بهشت نعیم و حورالعین راضی شویم درحالی‌که محبوب‌ترین چیز در نزد ما که از بهشت و حورالعین نیز محبوب‌تر است، در نفس خود نسبت به بندگانش حزین و متحسر باشد؟ هیهات، هیهات. ما تا زمانی که پروردگار عالمیان که نزد ما از بهشت و حورالعین محبوب‌تر است، در نفس خود حزین و متحسر باشد، راضی نخواهیم شد. اگر چنین نکنی پس برای چه ما را آفریده‌ای ای خداوند عالمیان؟ ما را برای بهشت و حوریان آن آفریده‌ای یا بهشت را برای ما و ما را برای عبادت و حب و قرب و نعیم رضوان نفست خلق کرده‌ای؟ خدایا! چقدر تو را دوست داریم و چگونه ممکن است محب شادمان و مسرور باشد درحالی‌که می‌داند محبوب او در نفس خود به شدت حزین است! هرگز چنین نخواهد شد؛ پروردگارا و نفس راضی نمی‌شود مگر نفس حبیبش راضی و مسرور باشد.]
به همین خاطر، ای دوستداران خداوند، ای کسانی که پروردگار در آیات محکم کتابش وعده آوردن آنان را داده است، اگر شما خداوند را بیش از هر چیز دوست دارید [و او حب اعظم شماست] مرا یاری نمایید تا نعیم اعظم محقق گردد و دست دعا علیه مسلمانان و تمامی بشریت به‌سوی خداوند بلند نکنید، بلکه اگر خواستید دعا کنید علیه شیاطین جن و انس دعا کنید تا سرانجام و عاقبت اعمالشان را بچشند و هر روز نزد خداوند شأن و تقديری دارد و رحمت و علم او همه‌چیز را در برگرفته است. اما آنها - شیاطین - درست مانند کافران که امیدی به [زنده شدن] اموات ندارند، از رحمت خداوند مأیوسند و اشتباهشان نیز در همین است و با مأیوس شدن از رحمت خداوند، در حق خود ظلم می‌کنند. همان خدایی که تمامی بندگانش را مورد خطاب قرار داده و تمام بندگان خداوند در آسمان‌ها و زمین و ابلیس نیز مورد خطاب قرار می‌گیرند. خداوند غفور و رحیم می‌فرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿٥٤﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
شما را به خدا، آیا پدر در زمانی که به شدت از فرزندش خشمگین است، می‌تواند بگوید: «ای فرزندم»؟ اما به رحمت خداوند ارحم الراحمین بنگرید که با وجود خشم شدید نسبت به بندگان گناهکارش، می‌فرماید:
{يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ} صدق الله العظيم.
می‌بینید بزرگی و عظمت رحمت خداوند بزرگی که بر عرش احاطه دارد چقدر است؟ پاک و منزه و بسیار والامقام و مرتبه است و قدر او آن‌گونه که شایسته است، شناخته نشده است. آیا شایسته نیست پروردگار بزرگی را که خدایی جز او نیست، بیشتر از هر چیز در دنیا و آخرت، دوست داشته باشیم؟ اوست که ما را خلق نموده و ما را صورت بخشیده است و رزقمان را معین فرموده و در دنیا و آخرت ما را مورد رحمت و مغفرت خود قرار داده است. پاک و منزه است پروردگار غفور و رحیم من. مگر جزای احسان جز احسان است؟ ای بندگان «الرحمن» چگونه می‌توانید به زینت‌های دنیا و نعیم بهشت راضی شوید؟ اگر می‌دانستید ما در چه نعیمی هستیم، لحظه‌ای تأخیر نمی‌کردید؛ منظور من نعیم رضوان خداوند بر بندگانش است، پس از رضوان خداوند پیروی نمایید و از خشمگین کردن او دوری جویید تا دریابید که رضوان خداوند بزرگتر از ملکوت دنیا و آخرت است و درحالی‌که هنوز در این دنیا زندگی می‌کنید، درخواهید یافت که نعیم رضوان خداوند بر بندگانش، حقاً از بهشت جنت او بزرگتر است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿١١٩﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
ای عزیزان من، هر چقدر هم که از گناهان مردمان باخبر باشید، اما آنان را از رحمت خداوند مأیوس نکنید و بدانید خداوند تمام گناهان را می‌بخشد. پس مردم را نصیحت کرده و با حکمت و موعظه نیک آنان را به‌سوی راه حق و هدایت دعوت کنید.
برایتان داستانی را مثال می‌آورم که برای امام مهدی در یکی از کشورهایی اتفاق افتاد که مصرف شراب مجاز بود...

[[از کنار رستورانی که در كنارش کافه‌ای بود می‌گذشتم و به نظر می‌رسید در آنجا شراب فروخته می‌شود. مرد مستی را دیدم که روی یک صندلی و در کنار میزی نشسته بود که بیرون و در کنار خیابان چیده شده بود. بر سر میز و روی صندلی که مقابل مرد مست قرار داشت نشستم و با دراز کردن دستم به‌سوی وی، سلام کردم. جواب داد: سلام، مرا می‌شناسی که با من سلام و علیک می‌کنی؟ در پاسخش گفتم: به خداوند قسم که من برادر توام. من و تو از نسل یک زن و مردیم. مرد از صحبت من وحشت کرد. گفت: دیوانه شده‌ای؟ چطور برادر من هستی و من تو را نمی‌شناسم؟ به او گفتم: مگر من و تو از نسل یک زن و مرد یعنی آدم و حوا نیستیم؟! خنده‌اش گرفت و آنچنان با صدای بلند خندید که من هم با او به خنده افتادم. سپس به‌سوی رستوران رفتم و برای هر دو نفرمان شام سفارش دادم و او را قسم دادم که ميهمانی مرا بپذیرد و به خداوند برایش قسم خوردم که اين كار را بدون چشم‌داشت به جبران انجام دادم و نمی‌خواهم در ازای آن از من تشکر کند. گفت پس نصف حساب شام را می‌پردازم. گفتم به هیچ‌وجه نمی‌شود و به او احترام گذاشتم و با من شام خورد. بعد از شام خواست جامی از شراب برایم بریزد. به او گفتم نه، این در دین ما حرام است. گفت: دینت چیست؟ گفتم اسلام. گفت: ای مرد ما همه مسلمانیم. اما خداوند فرموده است از خمر «اجتناب» کنید، آن را که حرام نفرموده است. در جواب گفتم: من تصور کردم که تو مسیحی هستی اما مسلمان از آب درآمدی! خداوند تو را برکت دهد، مگر نمی‌دانی «اجتناب» شدیدترین نوعِ تحریم است، درست مثل تحریم بندگی غیر خدا؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾}
صدق الله العظيم [الزمر]

مرد گفت: پس یعنی شراب مانند بندگی شیطان بر ما حرام شده است؟ از این امر به شدت تعجب کرد و بطری شراب را به جانب دیواری پرتاب کرد که نزدیک خیابان بود، طوری که بطری شکست و روی زمین پخش شد. سپس بلند شد و تکه‌های شکسته را با دست جمع کرد تا به رهگذران آسیبی نرسد و آنها را در ظرف زباله‌ای که نزدیک من بود انداخت و برگشت و بر سرم دستی کشید و خواست به پایم بیفتد که او را گرفتم و گفتم: از خدا بترس و چنین مکن. گفت چگونه از تو تشکر کنم؟ گفتم پاداش من این است که تو از آتش جهنم خود را نجات دهی و به‌سوی خداوند توبه نمایی. مرد دستش را به‌سوی پروردگارش بلند کرد و او را صدا کرد و چشمانش پر از اشک شد. از او اجازه رفتن خواستم اما بسيار به سختی به من اجازه داد و می‌خواست همراه او به هتل بروم و نمی‌خواست از من جدا شود..]] پایان
یاد سخن پروردگارم افتادم که می‌فرماید:
{ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ ربّك بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ} صدق الله العظيم [النحل:۱۲۵]
برادران من تصور کنید اگر من او را در حال نوشیدن شراب در خیابان عمومی می‌دیدم و به سراغش رفته و با صدای بلند می‌گفتم: ای مردِ مست از خدا بترس! آیا با این روش می‌توانستم او را هدایت کنم؟
لذا در دعوت به‌سوی خداوند حکیمانه رفتار کنید. ای انصار مهدی منتظر! مردم را از خود نرانید بلکه به آنان بشارت داده و رحمت بر عالمیان باشید. ای کسانی که مردم را به‌سوی صلح جهانی بین مسلمانان و کافران فرا می‌خوانید، به خداوند قسم، نمی‌توانید با پرخاش و راندن و گذاشتن شمشیرهای خود بر گردن مردم، آنها را هدایت نمایید! به خدا نمی‌شود. بلکه تنها با موعظه نیک و سخن حکیمانه است که می‌توان مردم را هدایت کرد. خداوند نیز در آیات محکم کتابش همین فرمان را به شما می‌دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ ربّك بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ} صدق الله العظيم [النحل:۱۲۵]
و چقدر اوامر خداوند زیبا و چقدر لطف خداوند زیاد است و خداوند سبحان و بلندمرتبه ارحم الراحمین است...
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر مُحمد اليماني.

اقتباس المشاركة 4956 من موضوع البيان المُبكي لأعينِ أحبابِ اللهِ ورسولهِ والمهديّ المنتظَر..

الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
05 - ربيع الثّاني - 1431 هـ
21 - 03 - 2010 مـ
11:28 مساءً
(بحسب التّقويم الرّسمي لأمّ القُرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://albushra-islamia.org/showthread.php?p=863
_________


البيان المُبكي لأعينِ أحبابِ اللهِ ورسولهِ والمهديّ المنتظَر ..


بِسمِ الله الرّحمنِ الرَّحيم
السّلام عليكم ورحمة الله وبركاته، {إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الأحزاب].

ويا معشر المُسلمين؛ يا أحباب ربّ العالمين ورسوله والإمام المهديّ، لقد حيّرني إعراض المسلمين عن الدّعوة إلى الاحتكام إلى كتاب الله القُرآن العظيم برغم أنهم جميعًا به مُؤمنون! ومِن ثُمّ تذكّرتُ حبيبَ قلبي وقُرّة عيني وأحبّ الناس إلى نفسي جدّي مُحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في بدءِ نزول القُرآن العظيم الذي لم يكن يُؤمن به أحدٌ مِن العالَمِين لكونه كتابًا جديدًا من ربّ العالمين، وما كان قولُ قومِهِ إلّا أن قالوا: {وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الحجر].

فكم وكم آذوا جدّي مُحمدًا رسول الله أذىً عظيمًا خُصوصًا بعد موتِ عمِّه أبي طالب رحمه الله برحمته إنّ ربّي على كُلّ شيءٍ قدير، ومِن بعد موتِ أبي طالبٍ اشتدّ أذى المُشركين لكونه قد مات أبو طالب الذي كانوا يخشَونه، وكان يُصلي مُحمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بالمسجد الحرام، وجاء أحَدُ المُشركين الكِبار يَنهَى جدّي محمدًا رسولَ الله - صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم - عن الصلاة في المسجد الحرام لكونه لا يُصلي لآلهتِهِم؛ بلْ يُصلي ويسجد لربّه ويتَقرّب إليه، ولذلك نزَل قول الله تعالى: {أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَىٰ ﴿٩﴾ عَبْدًا إِذَا صَلَّىٰ ﴿١٠﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَىٰ ﴿١١﴾ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَىٰ ﴿١٢﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿١٣﴾ أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّـهَ يَرَىٰ ﴿١٤﴾ كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿١٥﴾ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿١٦﴾ فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ ﴿١٧﴾ سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿١٨﴾ كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب ۩ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [العلق].

ومِن ثُمّ عاد مُحمدٌ رسولُ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - للصّلاة كعادتِه في المسجد الحرام مِن بعد أن مَنعَه عدوّ الله مَن كان مِنْ أكابرِ المُشركين، حتى إذا عَلم عدوّ الله أنّ محمدًا رسولَ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - عاد للصلاة في المسجد الحرام وعدوّ الله قد نهاه عن ذلك فمِن ثُمّ جاء عدوّ الله بِفرثِ الجزور ومُحمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - كان ساجدًا لربّه في المسجد الحرام، ومن ثُمّ ألقى بِفرث الجزور على رأسه وهو ساجدٌ عليه الصلاة والسّلام! ولكن جدي مُحمدًا رسولَ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - تذكّرَ أمرَ الله إليه: {كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب ۩ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [العلق]، ومن ثُمّ أطال جدّي مُحمدٌ رسول الله في السّجود بين يدي ربّه وهو يتقرّب إليه بالعفو عن قومه ويقول: [اللهم اغفر لقومي فإنّهم لا يعلَمون].

ولكن قد اشتدّ إيذاء المُشركين يومًا بعد يومٍ فكانوا يُؤذون جدّي مُحمدًا رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ويعذّبون مَن صدّقه فاتّبعه حتى ضاق به الحال عليه الصّلاة والسّلام، ومِن ثُمّ قرّر أن يُهاجر إلى الطّائف علّه يجدُ مَن يُصدّقه وينصرُه ويشدُّ من أزره في الطائف، ولكنّه بمجرّد أن وفَد إلى الطائف وبدأ يدعوهم في ناديهم ومكان تجمّعهم فإذا هم يقولون: [ألستَ محمدًا مجنون قريش؟! لقد سَمِعنا بك مِن قبل أن تأتينا يا مَن تذكُر آلهتَنا بسوءٍ، فاذهب عنّا أيّها المجنون].

ونهروه وزجروه وطردوه مِن مجلسهم ولم يُكرِموه حتى كَرم الضّيافة، ومِن ثمّ سَمع الصّبية أن آباءَهم يقولون لهذا الرجل مجنون، ومن ثمّ تَبِعه الصِّبية وكانوا يقذفونه بالحجارة ولكنّ خادِمَه زيد بن حارثة عليه الصلاة والسّلام كان يُدافع عن النَّبيّ بظهره؛ بمعنى أنّه كان يجعل ظهره دِرعًا للنبيّ حتى لا تُصيبَه حجارةُ الصّبية، ولكن أصابه حجرٌ في قدمه الشريفة فأدمَتهُ حتى كان يسيرُ وهو يعرج مِن الألم، ومِن ثُمّ لجَأ إلى بُستانِ كبيرِ القوم بالطّائف ودخل فيه فوَجدَ فيه حارسًا طيّبًا مِن أهل الكتاب فقادَه لِظلِّ شجرةٍ ومِن ثمّ ذهب لكي يُحضِر له عنقودَ عنبٍ، وأثناء عودته إلى النَّبيّ فإذا هو يسمع النَّبيّ يُهَمْهِمُ بالدعاء وهو رافعٌ يديه إلى ربّه يشكو إليه وكان يقول عليه الصّلاة والسّلام: [اللهم أشكو إليك ضعف قوّتي وقِلّة حيلتي وهَوانِي على الناس يا أرحم الراحمين، أنت ربُّ المُستضعَفين وأنت ربّي إلى مَن تَكِلُني إلى عَدوٍّ يَتجهَّمُني أم إلى أحدٍ ملَّكتَه أمري! إن لم يكن بك غضبٌ عليّ فلا أُبالي إلّا أن رحمتَك هي أوسعُ لي، وأعوذُ بنور وجهك الذي أشرقَت له الظُلمات وصَلُح عليه أمر الدُّنيا والآخرة لك العتبى حتى ترضى].

ومِن ثُم هبَط بين يديه رسولُ ربّ العالَمين إليه -جبريلُ عليه الصلاة والسّلام- وقال: [يا مُحمد رسول الله صلى الله عليك وملائكته لقد أمَرني الله أن أُطْبِق عليهم الأخشَبين إن شِئتَ ومِن ثُمّ تَبسّم مُحمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ضاحكًا وقال: كلَّا يا أخي يا جبريل، فما دام ربّي راضيًا عن عبده فلا أُبالي وعسى أن يأتي مِن أصلابِهم مَن يقول: لا إله إلّا الله مُحمد رسول الله]. عليك صلاة الله وسلامه يا حبيب قلبي وقُرّة عيني يا مُحمد رسول الله صلّى الله عليك وآلك المُكرمين وأُسلّم تسليمًا.

ويا أُمّة الإسلام يا حُجاج بيت الله الحرام، ما غرّكم في الإمام المهديّ الذي بعثه الله ناصرًا لمُحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ فهل جاءكم مِن القول ما لم يأتِ مِن قبل؟ وقال الله تعالى: {أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].

ويا أُمّة الإسلام، إنّ الله يعلم وأنتم لا تعلَمون، وإنّما أعِظُكُم بواحدةٍ هو أن تُنيبوا إلى الله في خَلواتِكم بِربِّكم، وتخيَّلوا لو أنّ الإمام ناصر مُحمد اليمانيّ هو حقًّا خليفة الله الإمام المهديّ الذي له تنتظرون بفارغ الصّبر وأنتم عنه مُعرِضون، فما يُدريكم لعلَّ ناصر مُحمد اليمانيّ مِن الصّادقين؟! فلا تحكموا عليه أنه كمثل الذين خلَوا مِن قَبله مِن المَهدِيّين الكاذبين؛ بلْ أنيبوا إلى ربّكم في جوف الليل وتضرّعوا بين يديه وأنيبوا إليه ليُبَصّرَ قلوبكم بالحقّ وقولوا:
(اللهم إنّك تعلم وعبادك لا يعلمون، سبحانك لا عِلم لنا إلّا ما علّمتنا إنك أنت العليم الحكيم، اللهم إن كان ناصرَ مُحمدٍ اليمانيّ هو حقًّا خليفة الله الإمام المهديّ المُنتظَر الذي ننتظره بفارغ الصّبر، اللهم فبصّر قلوبنا بالحقّ حتى لا يكون حسرةً علينا وندامةً فنعضّ على أيدينا مِن شدّةِ النّدم لو أنّنا صدّقناه فتجعلنا مِن المُكرمين ومِن صَفوة البشريّة وخير البَريّة.

اللهم إن كان ناصر مُحمد اليمانيّ هو حقًّا المهديّ المُنتظَر فإنه فَضلٌ مِن الله عظيمٌ ورحمةٌ للأُمة فاجعلنا مِن الشّاكرين أن قدّرتَ بعثَ المهديّ المُنتظَر في أُمّتنا وجيلنا، فكم تمنّوا الأُمم مِن قَبلنا أن يبعثه الله فيهم ولكن لم يُحالِفهم الحظّ، فإذا بَعثتَه فينا فقد فضّلتنا على الأُمم ببَعثِ الإمام المهديّ المُنتظَر في أُمَّتنا فاجعلنا مِن الشّاكرين برحمتك يا أرحم الرّاحمين.

اللهم عبدك في ذِمّتك أن لا يَفوتَني التَّصديق بالحقّ إن كان ناصر محمد اليمانيّ هو حقًّا المهديّ المُنتظَر النّاصر لِما جاء به مُحمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، فكيف نُكَذّبُ حبيب الله وحبيب رسوله؟ ونعوذُ بالله أن نُكذّب خليفة الله المهديّ لو قدّر الله بعثَه فينا وقدّر عُثورنا على دَعوَتِه للعالَمين أن لا نكون مِن السّابقين المُصدّقين لخليفة الله الذي بشّر ببعثه مُحمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

اللهم إنك قلتَ وقولك الحق: {وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ } [غافر:٦٠‏]، وها هو عبدك يدعوك مُنيبًا إليك إن كان ناصرُ مُحمد اليمانيّ هو حقًّا المهديّ المُنتظَر أن تجعلني مِن المُصدِّقين ومِن الأنصار السّابقين الأخيار في عصر الحوار مِن قبل الظّهور ببأسٍ شديدٍ مِن لدُنكَ بالدُخانِ المُّبين، يا حيّ يا قيّوم يا مَن يَحُول بين المرءِ وقلبه لا تُعمي قلبَ عبدِك وأَمَتِك عن الحقّ والحقّ أحقّ أن يُتّبع، يا مَن وسِعتَ كُلّ شيءٍ رحمةً وعِلمًا يا مَن تحول بين المرءِ وقلبه فإذا كان هو حقًّا الإمام المهديّ فلْيُلِن قلوبَنا بيانُه وتذرف أعيُننا مِمَّا عرفنا مِن الحقّ حتى تطمئِنَّ قلوبُنا أنَّه حقًّا الإمام المهديّ لا شكَّ ولا ريبَ برحمتك يا أرحم الراحمين، إنّك قلتَ وقولك الحقّ: {اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ‎﴿١٣﴾‏} صدق الله العظيم [الشورى].


وبما أني الإمام المهديّ الحقّ فوالله الذي لا إله غيره أنّ مَن فاضت عيناه أثناء تلاوة هذا البيان فإنّه مِن أحباب الله ورسوله والمهديّ المنتظَر وأنّ الله سوف يهدي قلبه إلى الصِّراط المُستقيم، فكونوا مِن الشّاكرين يا أحباب ربّ العالَمين وأنيبوا إلى ربّكم ليهدي قلوبكم وكونوا مِن القوم الذين وَعدَ الله بهم في مُحكَم القُرآن العظيم في قول الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّـهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّـهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

ويا أحباب قلبي وقُرّة أعيُني ذكَركم والأنثى، إنّي أُحبّكم في الله وأحبّ لكم ما أحبُّه لنفسي وأكره لكم ما أكرهُه لنفسي وأُريد لكم الهُدى والنّجاة وليس العذاب فكونوا مِن أولي الألباب، ويا أحبابي في حُبّ الله لِمَ تُكذِّبوني وتشتُموني وتلعنُوني يا معشر المُسلمين، فهل دعَوتُكم إلى باطلٍ؟ فكيف يكون على باطلٍ مَن يدعو إلى عبادة الله وحده لا شريك له ويأمر الناس أن يكونوا عبيدًا لله لتحقيق الهدف مِن خَلقِهم فيتنافسوا إلى ربّهم طمعًا في حُبّ الله وقُربه ونعيم رضوان نفسه سبحانه وتعالى علوًّا كبيرًا؟ وما أمرتُكم أن تُعظِّموني مِن دون الله، وكيف تجتمع النّور والظُلمات؟ وقال الله تعالى: {مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

فكذلك تَجِدون دعوة الإمام المهديّ ناصر مُحمد اليمانيّ لا يقول لكم اتَّخذوني إلهًا مِن دون الله ولكن كونوا ربانيّين واعبدوا الله ربّي وربّكم وتنافسوا في حُبّ الله وقُربه ونعيم رضوان نفسه، فلِمَ تُكذِّبوني يا إخواني المُسلمين؟ فإني أخشى عليكم مِن عذاب يومٍ عقيمٍ، فلا تخافوا فلن يدعو عليكم الإمام المهديّ، وإن نَفِدَ صبري ودعوتُ عليكم في ساعة غضبٍ فأرجو مِن ربّي بحقّ لا إله إلّا هو وبحقّ رحمته التي كتب على نفسه وبحقّ عظيم نعيم رضوان نفسه أن لا يُجيب دعوتي لأنكم جزءٌ مِن هدفي العظيم، ألا والله لا ولن أُفَرِّط فيكم فلا تخشوا دُعائي ولكني أخشى عليكم دعوة أحد أنصاري كمثل نبيّ الله لوط وإبراهيم، فأمّا نبيّ الله إبراهيم فقال: {وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣٥﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ ۖ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم].

ولكنّ الله أهلك قومَ إبراهيم بسبب دعوة نبي الله لوط، ولم يُصدّق رسول الله إبراهيمَ عليه الصلاة والسّلام إلّا نبيُّ الله لوط، وقال الله تعالى: {فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ} صدق الله العظيم [العنكبوت:26]. ومِن ثمّ أهلَك الله القوم بسبب دُعاء نبيّ الله الصّديق لوط صلّى الله عليه وآله وسلّم، فاستجاب الله دعوة نبيّه لوط وأهلَكَ القومَ بمطرِ السّوء مِن كوكب العذاب، وكذلك أخشى على المُسلمين مِن دعوة أحد أنصار المهديّ المُنتظَر.

ولذلك أقول يا أحباب قلبي ويا قُرّة أعيني يا معشر الأنصار السّابقين الأخيار في عصر الحوار مِن قبل الظّهور سألتُكم بالله العظيم ربّ السّماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم أن لا تجلِبوا إلى نفس ربّي مزيدًا مِن الحسرة على عباده لأنّكم إذا دَعَوتم على القوم استجاب الله دُعاءكم تصديقًا لوعده الحقّ أن ينصُركم على مَن كذّبكم فيُهلك عدوّكم ويَستَخلفَكم مِن بعدِهم إنّ الله لا يُخلف الميعاد.

ولكن يا أحباب قلب الإمام المهديّ والله الذي لا إله غيره ما سألتُكم بالله أن تفعلوا رحمةً مِنّي بالناس؛ بلْ لأنّي وجدتُ أنّ ربّي هو حقًّا أرحم الرّاحمين، ولم أجد في الكتاب أنّ عباده يَهونونَ عليه برغم أنّه لم يظلمهم شيئًا سُبحانه وتعالى عُلوًّا كبيرًا، ولا يظلم ربّك أحدًا، ولكن يا إخواني لو تعلَمون كم الرّحمن الرّحيم هو حقًّا رحيمٌ! ألا والله الذي لا إله غيره إنه لا مَجال للمُقارنة بين رحمة الله بعباده ورحمة الأُم بولدها حتى ولو عَصاها ألف عامٍ لَمَا هان عليها وهو يصرخ ويتعذّب في نار جهنم، فتصوّروا كم حُزنها عظيم وكم مدَى حَسرتِها على ولَدِها وهي تسمع صراخَه في نار جهنّم؟ فما بالُكم بمَن هو أرحم منها بعباده الله أرحم الراحمين؟ فلا نزال نُذكّركم ونقول أنّ الله يتحسّر على عباده الذين ظلموا أنفسهم وأهلَكَهم بسبب دُعاء أنبيائِهم عليهم بعد أن كذّبوا بالحقّ مِن ربّهم، وبرغم أنَّ الله لم يظلمْهم شيئًا ولكن بسبب عظيم صِفَة رحمته في نفسه تجدونه حزينًا مُتحسّرًا على عباده مُباشرةً فور هلاكِهم مِن بعدِ دُعاء الأنبياء والصّالحين عليهم وقد علِمتُم ذلك في قول الله تعالى: {إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

ولا يزال الإمام المهديّ يُذَكّر أنصاره بهذه الآية المُحكَمة لكي يَصدُقوا الله فيَصدُقهم فيقولوا:
[يا إله العالمين لقد عرّفَنا الخبير بالرحمن عن حالك فكيف نستطيع أن نستمتع بنعيم الجنّة والحور العِين وحبيبنا الله حزينٌ في نفسه ومُتحسّرٌ على عباده؟ هيهات هيهات أن نرضى حتى يكون مَن هو أحبّ إلينا مِن الجنّة والحُور العِين - الله ربّ العالَمين - راضيًا في نفسه لا مُتحسّرًا ولا حزينًا، فإذا لم تفعل فلِمَ خلقتَنا يا إله العالَمين؟ فهل خلقتنا مِن أجل الجنّة وحورها؟ أم خلقتَها مِن أجلنا وخلقتَنا نعبُد حُبّك وقُربك ونعيم رضوان نفسك؟ فكم نُحبّك يا الله، وكيف يستطيع مَن يُحبّ أن يكون مسرورًا وهو قد عَلم أنّ حبيبَه حزينٌ في نفسه حُزنًا عظيمًا! كلَّا وربّي لا ترضى النّفس حتى يكون الحبيب راضيًا في نفسه مسرورًا].

ولذلك أتوسّل إليكم يا أحباب الله يا مَن وعدَ اللهُ بهم في مُحكَم كتابه إن كُنتم تُحبّون الله بالحُبّ الأعظم أن تُساعدوني على تحقيق النّعيم الأعظم، فلا تدعوا على المُسلمين والناس أجمعين، وإن كان لا بُدَّ فعلى الشّياطين مِن الجنّ والإنس تَدعون حتى يذوقوا وبال أمرهم وكلّ يومٍ هو في شأن سبحانه -وسِع كل شيءٍ رحمةً وعلمًا- ولكنّهم يائسون مِن رحمة ربّهم كما يئِس الكُفّار مِن أصحاب القبور، وهذا خطأهم فظلموا أنفسهم بسبب اليأس مِن رحمة الله الذي نادى عبادَه بما فيهم إبليس وكافّة عبيده في السّماوات والأرض وقال الغفور الرحيم: {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿٥٤﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

فبالله عليكم هل يستطيع أن يقول أبٌ لأولادهِ وهو غاضبٌ غضبًا شديدًا يا (أولادي)؟ ولكن انظروا إلى الله أرحم الراحمين برغم غضبه الشديد مِن عباده المُجرمين يقول: {يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

أفلا ترون ما أعظم رحمة الله العظيم المُستوي على عَرشِه العظيم سُبحانه وتعالى عُلُوًّا كبيرًا؟ وما قَدَروه حقّ قدرِه! أليس ربّي العظيم الذي لا إله غيره يستحِقّ أن نُحبّه أعظمَ مِن كلّ شيءٍ في الدُّنيا والآخرة؟ فهو الذي خلقَنا وصَوّرَنا ويرزقنا ويغفر لنا ويرحمُنا في الدُّنيا والآخرة سبحان ربّي الغفور الرحيم، فهل جزاء الإحسان إلّا الإحسان؟ فكيف ترضَون بزينة الدُّنيا ونعيم الجِنان يا عبيد الرّحمن؟ فلو تعلموا ما نحن فيه مِن النّعيم لمَا تأخّرتُم عنه شيئًا إنه نعيمُ رضوان الله على عبيده، فاتّبِعوا رضوانه وتَجنَّبوا سَخطه وسوف تعلَمون أنّ رضوان الله هو حقًّا النّعيم الأعظم مِن مَلكوت الدُّنيا والآخرة ثُمّ تعلَمون وأنتم لا تزالون في الدُّنيا أنّ نعيم رضوان الله على عباده هو حقًّا النّعيم الأكبر مِن جنته. تصديقًا لقول الله تعالى: {رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿١١٩﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

وتصديقًا لقول الله تعالى: {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].

ويا أحباب قلبي إلى ربّي، لا تُيَئسوا الناس مِن رحمة الله مَهما عَلمتُم مِن ذنوبهم فاعلَموا أنّ الله يغفر الذّنوبَ جميعًا، فعِظوهُم وأرشِدوهم إلى الطريق الحقّ وأهدى سبيلًا بالحكمة والموعِظة الحسنة.

وأضربُ لكم على ذلك مثلًا لقصةٍ وقعَت للإمام المهديّ في أحدِ الدّول التي تَسمحُ بشُرب الخمور:
[[جئتُ مارًّا بجانب مطعمٍ وإلى جانبه كافِيتريا ويبدو أنّها تبيع الخمور، فوجدت رجلًا كان ثَمِلًا جالسًا فوق كُرسيّ بجانب طاولةٍ؛ وكانت الطّاولات في الخارج على حافّة الشّارع ومِن ثمّ جلستُ بجانب طاولة السّكران على كُرسيّ كان مُقابِله وسلّمت عليه بيدي فمَد يده وسلّم عليّ وقال: أهلًا، وهل تَعرفُني حتى تُسلّم عليّ؟ فقلت له؛ بلْ والله إني أخوك وإني أنا وأنت مِن ذُريّة رجلٍ واحدٍ وامرأةٍ واحدةٍ، ومِن ثمّ أخَذَت الرّجل الدّهشةَ مِن قولي! وقال لي: وهل جُنِنتَ! فكيف تكونُ أخي وأنا لا أعرفُك؟ فقلت له: ألستُ أنا وأنت مِن ذُريَّة رجلٍ وامرأةٍ وهو أبونا آدم وأمّنا حوّاء؟! ومِن ثُمّ تبسّم ضاحكًا وارتفع صوتُه بالضحك عاليًا حتى أضحَكني معه ومِن ثمّ قمتُ إلى المطعم فطلبتُ لنا سَويًّا وجبة عشاءٍ وأقسمتُ عليه أن يَقبلَ عُزومتي وأقسمتُ له بالله العظيم أنّي لا أريد منه جزاءً ولا شكورًا، وقال: بلْ سوف أدفع نصف حِساب العَشاء، فقلت له: كلَّا وربّي، وأكرمتُه وتعشّى مَعي ولكنّه مَلأ كأسًا مِن الخمر ويُريد أن يُعطيني مِن بعد العشاءِ، فقلت له هذا مُحرّم في ديننا. فقال: وما دينك؟ فقلت: ديني الإسلام، قال: يا رجل كُلّنا مُسلمين ولكن الله قال فاجتنبوا الخمر ولم يُحرّمهُ الله علينا، فقلت له: ظننتُكَ مسيحي وطلعت مُسلم! بارك الله فيك أفلا تعلم أن الاجتناب لَمِن أشدّ أنواع التّحريم كتحريم عبادة غير الله؟ وقال الله تعالى: {وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّـهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

ومِن ثمّ قال الرجل: إذًا الخمر مُحرّمٌ كحُرمة أن نعبدَ الشيطان؟! وتفاجأت به أخذَ القارورة وقذفَها حتى اصطدَمت بحائطٍ كان على مَقرُبةٍ بجانب الطريق وتكسَّرت وتناثرَت في الطريق، ومِن ثمّ قام ولقطَ الزجاج المُتناثر بيديه حتى لا يُؤذي المارِّين، وذهب إلى صُندوقٍ للزّبالة كان على مَقرُبةٍ منّي وقذف بالزجاج فيه وعاد وحبَّني على رأسي وأراد أن يتنزَّل ليُحبَّ قدمي فأمسكتُه وقلت له: اتَّقِ الله فلا تفعل ذلك، فقال فبِمَ أجزيك؟ فقلت له: جزائي أن تُنقذَ نفسك مِن النّار وتتوب إلى الله متابًا، ورفع الرجل يديه إلى ربّه وهو يناجيهِ وأعينُه تفيضُ مِن الدّمع فاستأذنتُه ولم يفُكّني إلا بصُعوبةٍ بالغةٍ وكان يُريد أن أذهبَ معه الهوتيل الذي يسكنُ فيه وكان لا يُريد فراقي]] انتهى..

ومِن ثُمّ تذكَّرت قول ربّي: {ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ} صدق الله العظيم [النحل:125]، فتَصوَّروا يا إخواني الأنصار لو أنّي حين رأيتُه يشربُ الخمرَ في الشّارع قلتُ له بصوت مُرتفع: اتَّقِ الله أيّها السَّكران! فهل تَرونَني أستطيعُ هِدايَته بهذه الطريقة؟

ولذلك فالتَزِموا بالحِكمة في الدّعوة إلى الله ولا تكونوا مُنَفِّرين وكونوا مُبشِّرين ورحمةً للعالَمين يا أنصار المهديّ المُنتظر؛ يا معشر الدُّعاة إلى السّلام العالميّ بين شعوبِ البشر مُسلمهم والكافر، فوالله لا تَهْدونَ الأُمَم وأنتم تَزجرونَهم أو تَنهرونَهم أو تضعون السُّيوف على أعناقِهم! كلَّا وربّي فلن تَهْدوهُم إلّا بالحكمةِ والموعظةِ الحسنة كما أمركم الله في مُحكَم كتابه في قول الله تعالى: {ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ} صدق الله العظيم [النحل]، فما أجمل أوامر الله وما ألطف الله وما أرحم الله أرحم الرّاحمين سُبحانه وتعالى علوًّا كبيرًا.

والسّلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السّلام علينا وعلى عباد الله الصّالِحين، وسلامٌ على المُرسَلِين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر مُحمد اليماني.
__________________
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..