الموضوع: دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

النتائج 1 إلى 1 من 1
  1. افتراضي دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

    الإمام ناصر محمد اليماني
    09 - 10 - 1429 هـ
    09 - 10 - 2008 مـ
    ۱۸-مهر-۱۳۸۷ه.ش.
    09:50 مساءً
    ــــــــــــــــــــــ


    دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

    ======== اقتباس =========

    اقتباس المشاركة 314724 من موضوع پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری

    -8-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    09 - 10 - 1429 هـ
    09 - 10 - 2008 مـ
    ۱۸-مهر-۱۳۸۷ه.ش.
    09:50 مساءً
    ــــــــــــــــــــــ


    دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (۴۳)}صدق الله العظيم [الرعد]
    و از آنجا که شما بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت می‌کند؛ تا از حقایق قرآن هر آن چه را که خداوند اراده نماید با منطقی علمی و به صورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید. او اسراری از قرآن را روشن می‌کند که مردم ازآنها آگاهی ندارند. برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات، نشانه‌هایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانه‌های اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی که:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۹۳)} صدق الله العظيم [النمل]
    خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمی‌انگیزد تا با مبارزه‌ای علمی؛ حقایق آیات و نشانه‌های خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛ برای مردم بیان نماید و نشانه‌ای نماند که انکارش کنند و برای‌شان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸۱)}صدق الله العظيم [غافر]
    اگر واقعیت زمین‌های هفتگانه را انکار کنند، از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن درعالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگر شهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برای‌شان روشن خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸)} صدق الله العظيم [غافر]
    و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن می‌آورد تا دریابند آن نشانه‌ها واقعی و حقیقی هستند و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:۹۳]
    تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
    پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر می‌گمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند. علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعده‌ای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید. خداوند هم چنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شده‌اند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در می‌یابد هرچه که در سنت نبوی آمده و مخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (۸۱) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (۸۲) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(۸۳)}صدق الله العظيم [النساء]
    در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمی‌شد جز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان می‌شدید؛ چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است. اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمی‌انگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
    و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دین‌ها غالب گردد ولو این که مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)}صدق الله العظيم [التوبة]
    خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمی‌انگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند به واسطه او به وعده‌ای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (۲) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (۳) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (۴) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (۵) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(۶)} صدق الله العظيم [القلم]
    سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد می‌کند که او را در زمانی برمی‌انگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند. به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند می‌جنگند و می‌خواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند و مهدی منتظرناصر را برمی‌انگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آن گاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)}صدق الله العظيم [ص]
    صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم. صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد می‌نماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برای‌تان حجت می‌آورد ولی مسلمانان علی رغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان، از من رو برمی‌گردانند در حالی که دشمنانشان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند. مسلمانان او را باور نمی‌کنند، پس خداوند دشمنانشان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب می‌کند. خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره می‌کند و همگی در برابرش خوار خواهند شد.
    اما علت این که آبادی مسلمانان نیز شامل عذاب خداوند می‌گردد این است که مسلمانان حاضر نمی‌شوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برای‌شان حجت می‌آورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادی‌ها چه کافر و چه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (۵۸) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (۵۹)}صدق الله العظيم [الإسراء]
    و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید می‌کند که عذاب شامل حال همه آبادی‌ها خواهد شد. علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود این که من از قرآن برای‌شان حجت آورده و آن را به تفصیل برای‌شان بیان می‌کنم؛ بازهم فایده‌ای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمی‌کنند. برای همین هم هست که می‌بینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت. ایمان آنها به قرآن چه فایده‌ای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آن که در آن تردیدی کنند؛ در عالم واقعیات نمی‌پذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار می‌شوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی می‌شوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده‌ایم؛ باشد که تعقل کنید.
    برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (۴۶)}
    صدق الله العظيم [آل عمران]
    نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره؛ پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت. حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در میان‌سالی است فرا رسیده است. سخن گفتن در میان‌سالی تنها از این جهت می‌تواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد، برمی‌انگیزد و وی درمیان‌سالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " مِنَ الصَّالِحِينَ "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمی‌شود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت می‌کنند.
    و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه ]
    [از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌گذارد ]
    صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
    رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
    [ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً]
    [شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته می‌شود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.]

    صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
    و هم چنان که می‌بینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگی‌شان که همین امر نیز باعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است، این همان وضعیتی است که درحال حاضر گرفتار آن هستید. شما ذلیل‌ترین امت بوده و دشمنانتان با غرور و گردن‌کشی در ستیزه و عداوت با حق هستند. اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:
    [ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
    [دنیا به آخر نمی رسد تا بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]

    صدق عليه الصلاة والسلام.
    و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده‌اند:
    [ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
    [قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]

    و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
    [ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً ]
    [حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]

    صدق عليه الصلاة والسلام.

    محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
    [ يواطئ اسمه اسمي]
    [نام او همراه نام من است]

    یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که
    نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد. از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمی‌انگیزد. او می‌آید تا به آن چه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند (ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق می‌یابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد. خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد. اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عده‌ای با درک غلط از حکمت حدیث حق:
    [ يواطئ اسمه اسمي]
    [ نام او همراه نام من است]
    نام او را احمد خوانده‌اند. بین این که "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد. اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد می‌شد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی جز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.
    اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر می‌خوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر می‌شوند. منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نام‌گذاری به ناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب می‌کنند و می‌گویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بی‌شرمانه دروغ می‌گویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر می‌شوند.
    و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز می‌گردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در میان‌سالی با شما سخن گوید. برای این که روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
    {
    هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: «من تو را برمی‌گیرم و به سوی خود، بالا می‌برم و جسدتو را تطهیر کرده و از -دسترسی-کافران نگاه می‌دارم}

    در این آیه تدبر و تفکر کنید. می‌بینید که روح ایشان برگرفته شده و به آسمان برده شده و این برگرفته شدن روح و بالا رفتن به مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر می‌دهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار سر ایشان را قطع نکرده و به قتل نرسانده‌اند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار داده‌اند و دست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمه‌ای به آن نزده‌اند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
    و معنی این فرموده خداوند تعالی:
    {إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}
    روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.
    و این فرموده خداوند تعالی :
    {وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}

    دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند. این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که می‌خواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است. او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمی‌دانند و تصور می‌کنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است و خداوند تعالی فرموده است:
    بسم الله الرحمن الرحيم
    {الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (۱) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (۲)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (۳) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (۴) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (۵) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (۶) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (۷) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (۸) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (۹) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (۱۰)} صدق الله العظيم [الكهف]
    و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم می‌خواند به خاطر آن که شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغ‌گو را مسیح کذاب نامیده‌اند. برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمی‌کند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیده‌ای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیانشان. به راستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]
    وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:

    [ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال]
    [کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]

    صدق عليه الصلاة والسلام.

    به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی می‌کند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برای‌شان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.
    اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذات‌شان حقیقتی نهفته دارد:
    1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.
    2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایت‌گری اوست که خداوند به واسطه او همگان را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می‌نماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا داشته باشند. خداوند به واسطه او جز این گروه؛ باقی را هدایت می‌نماید و لذا مهدی منتظر نامیده می‌شود.
    3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان می‌دهد؛ چون او آن گونه که باید خداوند را عبادت و بندگی می‌کند و حکمت آفرینش خود را محقق می‌سازد. یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت می‌کند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد و مردم وارد رحمت خداوند نمی‌شوند مگر این که همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
    بعد از آن که خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا می‌رسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت می‌شوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا می‌رسد. برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور می‌کنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین می‌فرماید:
    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آن که خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما به ناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.
    واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگر نام‌های او بزرگتر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته می‌شود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگتر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس می‌شود - را نام اعظم خود قرار داده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است، بنده‌ای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس می‌کند؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگ‌تر است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (۸۸) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (۸۹)} ‏صدق الله العظيم [الواقعة]
    اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بنده‌اش می‌باشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگتر است(نعیم اعظم). تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)}صدق الله العظيم [التوبة]
    چگونه انکار می‌کنی که رضوان الله نعیمی بزرگتر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگتر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگتر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگتر از بهشت؛ همان گونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]

    و اما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آن جا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمی‌دارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید. چنین نیست، من از آن چه که درنفس پروردگارم می‌گذرد آگاه شده‌ام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کرده‌ام؛ چگونه می‌توانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربان‌تر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کرده‌اند وبا این که خداوند ذره‌ای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.
    اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است. این حسرت بنده در نفس خودش است که به خاطرعصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است. اما تو می‌خواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شده‌اند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا می‌دهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛ اما اکثر مردم نمی‌دانند.
    تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش می‌کشم تا اگر بتوانید معنای این آیه را تحریف کنید. آیا تو تصور می‌کنی زمانی که خداوند کافران را هلاک می‌کند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند به خاطر بندگانی که بر خود ستم کرده‌اند؛ حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت می‌خورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    آیا در این آیات نشانه‌ای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین می‌فرماید.خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    اما از آن جا که خداوند، ارحم الراحمین است، برای بندگانش حسرت می‌خورد. اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ تو را به خدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربان‌تر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم می‌کنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر و بازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمی‌یابم که ماهیت تو چیست. اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که به خاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت می‌کنم. به خداوند قسم می‌خورم که تو را به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین می‌دانم که حق برایت روشن شده و دریافته‌ای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند. اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد. ولی تو را به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4057 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..


    - 8 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    09 - 10 - 1429 هـ
    09 - 10 - 2008 مـ
    09:50 مساءً
    ــــــــــــــــــــــ



    الدّفاع عن حقيقة المهديّ المنتظَر من الكتاب والسُّنة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    الإجابة على السؤال الأول بطلب الدّفاع عن حقيقة المهديّ المنتظَر من الكتاب والسنة المُهداة، وقال الله تعالى:
    {وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (43)} صدق الله العظيم [الرعد].

    وبما أنكم لا تنتظرون نبيّاً ولا رسولاً من بعد خاتم الأنبياء والمرسلين محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- إذاً صاحب علم الكتاب هو رجل صالح من المسلمين يؤتيه الله علم الكتاب ليبيّن للناس ما شاء الله من حقائق لآيات القرآن بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي ويبيّن الأسرار التي ذكرها القرآن ولا يُحيط النّاس بها علما كمثل: يأجوج ومأجوج وسدّ ذي القرنين والأرض ذات المشرقين وتابوت السكينة وأصحاب الكهف والرقيم المضاف إليهم المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام وهذه الآيات آيات التصديق والإقناع لحقيقة رسالة القرآن العظيم، وكذلك برهان التصديق للمهديّ المنتظَر خليفة الله في الأرض وبيان هذه الآيات للإقناع والتصديق على الواقع الحقيقي جاءت تصديقاً لقول الله تعالى:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)} صدق الله العظيم [النمل].

    ويبتعث الله عبده المهديّ المنتظَر بالتحدّي العلميّ ليبيّن لهم حقائق آيات الله بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي فلا ينكرون آية إلا وبيّنها لهم بالحقّ على الواقع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر].

    فإن أنكروا الأراضين السبع بيّنها لهم من القرآن على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا الأرض ذات المشرقين ويأجوج ومأجوج وسدّ ذي القرنين ثمّ يبيّن ذلك لهم على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا أصحاب الكهف والرقيم بيّن ذلك لهم على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا إرم ذات العماد التي لم يُخلق مثلها في البلاد ثمّ يبيّن المهديّ المنتظَر ذلك لهم على الواقع الحقيقي. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر].

    ويأتي المهديّ المنتظَر لبيان تلك الآيات حصرياً من القرآن ومن ثمّ يعرفونها على الواقع الحقيقي. تصديقاً لقوله تعالى:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا} صدق الله العظيم [النمل:93].

    حتى يتبيّن لهم أنه الحقّ من ربّهم بالعلم والمنطق على الواقع الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    إذاً لا بُدّ للمهديّ أن يجعله الله مؤهلاً لبيان هذه الآيات بالعلم والمنطق، وكذلك جعل الله المهديّ المنتظَر حكماً بين علماء المسلمين فيما كانوا فيه يختلفون فيدعوهم إلى الرجوع إلى الاحتكام إلى كتاب الله المحفوظ من التحريف ليحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون في السُّنة النبويّة، وذلك لأنّ الأحاديث النبويّة الحقّ إنما جاءت من عند الله كما جاء هذا القرآن العظيم، ولأنّ الله لم يعدُكم بحفظ السُّنة من التحريف ولكنه أمركم بتدبر محكم القرآن للمُقارنة بينهنّ وبين الأحاديث الواردة عن النّبيّ عليه الصلاة والسلام، وعلّمكم الله بأنّ ما كان من الأحاديث النبويّة من عند غير الله بأنّكم سوف تجدون بينها وبين آيات القرآن المحكمات في نفس الموضوع اختلافاً كثيراً جملةً وتفصيلاً ومن ثمّ تعلمون بأنّ ما خالف القرآن المحكم من الأحاديث النبويّة أنّه من عند غير الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (81) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (82) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً (83)} صدق الله العظيم [النساء].

    وفي هذه الآيات ذكر الله المهديّ المُنقذ للمسلمين من فتنة المسيح الدجال وأنه لولا فضل الله عليكم يا معشر المسلمين لاتَّبعتم الشيطان إلا قليلاً، ذلك لأنّ المسيح الدجال هو الشيطان الرجيم بذاته ولكنّ الله بعث لكم من فضله ورحمته المهديّ المنتظَر ليُنقذكم من فتنة المسيح الدجال ويُفصّل لكم حقيقته تفصيلاً ثمّ يُبطل مكر المسيح الدجال الشيطان الرجيم فلا يتبعه المسلمون، ومُهمة الإنقاذ كُلف بها من آتاه الله علم الكتاب القرآن العظيم.

    وجاء المهديّ المنتظَر بقدرٍ مقدور في الكتاب المسطور ليُتمّ الله به نوره فيظهره على الدّين كلّه ولو كره المجرمون ظهوره. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)} صدق الله العظيم [التوبة].

    ولم يجعل الله المهديّ المنتظَر نبياً ولا رسولاً بل جاء ناصراً لما جاء به محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم تصديقاً لوعد الله لنبيّه ليظهر أمره على يده تصديقاً لوعد الله في قوله تعالى:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (2) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(6)} صدق الله العظيم [القلم].

    ثم أقسم الله بحرفٍ آخر من حروف الاسم ناصر وهو الحرف
    (ص) ليبعثه الله والذين كفروا في عزَّة وشقاق في الأرض يحاربون دين الله بحجّة الإرهاب ويريدون أن يطفئوا نور الله ويأبى الله إلا أن يتمّ نوره فبعث المهديّ المنتظَر ناصر ليُحاجّ النّاس بالقرآن العظيم والذين كفروا في عزّةٍ وشقاقٍ في عصر الدعوة بالقرآن والرجوع إليه حتى إذا لم يعترف بأمره بوش الأصغر وأولياؤه ومن ثمّ يظهره الله ببأسٍ شديدٍ من لدنه على النّاس كافة وهم من الصاغرين. تصديقاً لقول الله تعالى: {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)} صدق الله العظيم [ص].

    فأنا صاحب الرمز
    (ن) في القرآن العظيم وأنا صاحب الرمز (ص) في القرآن العظيم. أقسم الله بعبده وبالقرآن ذي الذكر الذي أحاجُّكم به ثمّ يعرض عني المسلمون برغم حاجتهم لمن يقودهم ويوحِّد صفّهم وعدوهم في عزّةٍ وشقاقٍ لدينهم ثمّ لا يصدِّقه المسلمون ثمّ يهلك الله عدوهم ويعذب المسلمين عذاباً شديداً فيُظهر المهديّ المنتظَر في ليلةٍ على النّاس كافة وهم من الصاغرين.

    وأما سبب العذاب أنّه شمل قرى المسلمون ذلك لأنّهم كذلك لم يعترفوا بشأن المهديّ المنتظَر الذي يحاجّهم بالقرآن العظيم وسوف ينصره الله بآية العذاب الشاملة لقرى الكفار والمسلمين بكوكب العذاب الأليم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (58) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (59)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وهذه الآية واضحةٌ وجليّة تَعِدِ النّاس بعذابٍ يشمل قراهم كافةً، وذلك لأنّ هذا القرآن رسالةٌ إلى النّاس كافةً وهم عنه معرضون برغم أنّي أحاجُّهم به وأفصّله لهم تفصيلاً، ولكن لا فائدة فلم يصدِّق بالبيان الحقّ حتى الذي هم به يؤمنون، ولذلك ترون آية التصديق بالحقّ آية العذاب الشاملة لجميع قرى الكفار به والمسلمون، وما الفائدة من إيمانهم بالقرآن وهم لم يصدِّقوا بالبيان الحقّ له على الواقع الحقيقي بلا شك أو ريب؟ فإذا المسلمون عن الحقّ معرضون ولذلك سوف يهلك عدّوهم ويعذبهم عذاباً شديداً ولكنه لن يهلكهم بل سوف يعذبهم عذاباً شديداً إلا أن ينقذوا أنفسهم بالتصديق بالحقّ وجئتكم أنا وكوكب العذاب على قدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور لعلكم تعقلون.

    وكذلك جعل الله المهديّ المنتظَر إماماً للمسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (46)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فأمّا آية التكليم في المهد فتلك آية للمسيح عيسى ابن مريم قد مضت وانقضت يوم كلم النّاس وهو في المهد صبيّاً وتأتي الآن معجزة التكليم لابن مريم وهو كهلٌ، وما العجيب أن يُكلمكم كهلا إلا لأنّ الله سوف يبعث جسده الذي في تابوت السكينة ليُكلمكم وهو كهلٌ ومن الصالحين، ومعنى قوله ومن الصالحين أي أنّه لم يأتِ ليدعو النّاس إلى اتّباعه؛ بل من الصالحين التّابعين للمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين.

    وبيان هذه الآية في السٌّنة المهداة في حديث محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه] صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [أبشركم بالمهدي؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً] صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    وهذه الأحداث كما ترونها في عصر الظهور اختلافٌ بين علماء المسلمين وتفرقهم حتى فشلوا وذهبت ريحهم كما هو حالكم الآن أذلة وعدوكم في عزّة وشقاق، ولكن محمد رسول الله لم يقُل اسم المهديّ المنتظَر محمد بل قال عليه الصلاة والسلام:
    [لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي] صدق عليه الصلاة والسلام.

    وقال صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي].

    وقال صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً] صدق عليه الصلاة والسلام.

    ولكن محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لم يقُل اسم المهديّ محمد بل قال عليه الصلاة والسلام:
    [يواطئ اسمه اسمي]؛ بمعنى أنه لا بُدّ أن يأتي الاسم محمد مواطئاً في اسم المهديّ، والحكمة من ذلك لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر نظراً لأنّ المهدي لم يجعله الله نبياً ولا رسولاً بل ناصراً لما جاء به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولن تتحقّق الحكمة البالغة من التواطؤ حتى يكون اسم المهدي (ناصر محمد)، وجعل الله التواطؤ للاسم محمد في اسمي في اسم أبي لكي تتحقق الحكمة من التواطؤ (ناصر محمد)، ولو قال عليه الصلاة والسلام اسم المهدي المنتظر (محمد) لما قالت طائفة اسمه (أحمد) بسبب عدم فهمهم لحديث الحكمة الحقّ [يواطئ اسمه اسمي]، ويوجد هناك فرق بين (اسمه اسمي) و (يواطئ اسمه اسمي)، فلو قال اسمه اسمي لصار اسمه محمد، ولمّا قال عليه الصلاة والسلام [يواطئ اسمه اسمي] والتواطؤ هو التوافق وقد وافق اسم محمد عليه الصلاة والسلام في اسمي في اسم أبي (ناصر محمد) ولا ينبغي أن يكون اسم المهديّ الذي يُسميه به أبيه بقدر مقدور في الكتاب المسطور بغير اسم ناصر محمد.

    وأما قوله عليه الصلاة والسلام:
    [ من سمّاه فقد كفر]؛ بمعنى أنّ الذين يسمون المهديّ المنتظر بغير اسم الصفة (المهدي المنتظر) فسوف يكونون أول كافرٍ بشأنه ولا يقصد كفراً بالدّين بل يقصد عليه الصلاة والسلام بأنّ أصحاب التسمية بغير الحقّ سوف يكونون أول كافرٍ بشأن المهديّ المنتظَر الحقّ في عصر الدعوة للحوار، فيقولون: إنّ اسمك يخالف المعتقد بل أنت كذّاب أشِر ولست المهديّ المنتظَر، فهؤلاء يكونون أوّل من يكفر بالمهديّ المنتظَر.

    وأما نزول المسيح عيسى من السماء إنّما يقصد روح المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام تتنزل إلى الجسد ليبعثه الله حياً فيُكلمكم كهلاً، ذلك لأنّ روح المسيح رفعه الله إليه وطهّر الجسد فوضعه في تابوت السكينة وأضيف رقم آخر إلى رقم أصحاب الكهف، وقال الله تعالى:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فانظروا وتدبروا في هذه الآية فتجدون التَّوفّي والرّفع إلى السماء وهذا يخص توفّي ورفع الروح للمسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام، ومن ثم أخبرنا الله أنّه أنقذ جسد المسيح عيسى ابن مريم من الذين كفروا فلم يصلبوه ولم يقتلوه بل أيّده الله بالملائكة والروح القدس وقاموا بتطهير الجسد فلم يلمسه الذين كفروا بسوء ووضعوه في تابوت السكينة، ولذلك قال الله تعالى:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ }صدق الله العظيم [آل عمران]؛ ومعنى قوله تعالى: { إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ} أي روح المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام.

    وأما قوله تعالى:
    {وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ} ويقصد الجسد بأنه لم يلمسه الذين كفروا بسوء بل طهّره الملائكة وأنقذوه من الذين كفروا لم يمسّوه بسوء ووضعوه في تابوت السكينة فجعلوه رقماً مضافاً إلى أصحاب الكهف، وذلك هو الرقيم المضاف لرقم أصحاب الكهف. ومن أراد أن يُعْصمَ من فتنة المسيح الكذاب فعليه أن يفهم العشر آيات من سورة الكهف وفيهما جاء ذكر المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام ودلّت على مكانه وأنّه الرقيم المضاف إلى أصحاب الكهف، وما للنّصارى من علم ولا لآبائهم وظنوا بأن الله لم ينقذ جسده من الذين كفروا. وقال الله تعالى: بسم الله الرحمن الرحيم {الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا ۜ﴿١قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴿٢مَّاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا﴿٣وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّـهُ وَلَدًا ﴿٤مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ ۚ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ ۚإِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا ﴿٥فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا ﴿٦إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿٧وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا ﴿٨أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿٩إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿١٠} صدق الله العظيم [الكهف].

    فهذه هي العشر آيات الأولى من سورة الكهف، وبما أنّ المسيح الكذاب سوف يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ويقول أنّه الله وما كان لابن مريم أن يقول ذلك بل هو كذّاب لذلك يُسمى المسيح الكذاب، ولذلك دلّكم الله فأخبركم أين يكون المسيح عيسى ابن مريم الحقّ والذي لا يدّعي الربوبية بأنّه أضافه مع أصحاب الكهف وجاء ذكره في هذه العشر الآيات الأولى من سورة الكهف، ذلك لأن النّصارى ظنّوا بأنّ الله لم يُنقِذ جسد المسيح عيسى ابن مريم وأنّ اليهود مثّلوا به، وما لهم من علمٍ ولا لآبائهم الأولين عن حقيقة الأمر وأنّ الله رفع روحه إليه وطهر جسده من الذين كفروا وجعله رقماً يُضاف إلى أصحاب الكهف وذلك الرقيم المعطوف في القصة في الآية رقم (9) في قول الله تعالى:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً(9)} صدق الله العظيم [الكهف].

    ولذلك قال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال] صدق عليه الصلاة والسلام.

    فقد أخبركم لكي تعلموا أنّ المسيح الكذاب سوف يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ولذلك أمركم بحفظ هذه الآيات حتى إذا جاء بيانها تكون أمّة محمد قد حفظوها فيعلمون حقيقة الحكمة من حفظها فيعلمون المسيح الحقّ من المسيح الكذاب.

    وأما أسماء المهديّ المنتظَر فله في الكتاب ثلاثة أسماء وجميعهن لهنّ حقيقة ذاتيّة وهنَّ:
    1- ناصر محمد : وهذا يحمل صفة النّصرة لمحمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فيكون اسماً على مسمى.
    2- المهدي المنتظر : ويحمل علم الهدى إلى الصراط المستقيم فيهدي الله به النّاس أجمعين إلا من أبى رحمة الله من شياطين الجنّ والإنس، ويهدي الله به ما دون ذلك ولذلك يُسمى المهدي المنتظر.
    3- عبد النّعيم الأعظم : وهذا الاسم يحمل صفة العبوديّة للمهديّ المنتظر لأنّه عبَدَ الله كما ينبغي أن يُعبد وحقّق الحكمة من الخلق ذلك لأنّ المهديّ المنتظَر يعبد رضوان نفس الله تعالى، وكيف يكون الله راضياً في نفسه ما لم يُدخِل كل شيءٍ في رحمته؟ ولن يُدخِل النّاس في رحمته حتى يجعلهم أمّةً واحدةً تحت راية علم الهدى المهديّ المنتظَر.

    ومن ثمّ تأتي الفتنة بالمسيح الدجال بعد أن يهدي الله بالمهديّ النّاس جميعاً فيجعلهم أمّةً واحدةً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم [العنكبوت].

    فأما الرمز
    { الم } فذلك ثلاثة أحرف من اسم (المهدي) وهنّ ثلاثة الأحرف الأولى (الم) الذي يهدي الله به النّاس جميعاً، ومن ثمّ تأتي فتنة المسيح الكذاب ولذلك لم يقُل الله أحسب الذين آمنوا وذلك للتبعيض من النّاس ولكنه في هذه الآية قد جعل النّاس أمّةً واحدةً قُبيل فتنة المسيح الدجال، ولذلك قال: {الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم، ومعنى قوله: {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} وتلك هي الفتنة بالمسيح الدجال من بعد أن جعل الله النّاس أمّةً واحدةً بهَدي المهدي المنتظر الحقّ الذي فيه تمترون بغير الحقّ.

    وأما اسم الله الأعظم فقد بيّنتُه من القرآن العظيم، وإنّه ليس لله اسماً أعظم من اسمٍ سبحانه! ومثل الاسم الأعظم كمثل أي اسمٍ من أسماء الله الحسنى بلا فرق شيئاً، ولكن لماذا يُسمّى بالأعظم؟ وذلك لأنه نعيمٌ أعظم من جنّة النّعيم وذلك الاسم جعله الله حقيقةً لرضوان نفس الربّ على قلب العبد فيشعر من رضي الله عنه بنعيمٍ نفسيٍّ عظيمٍ وذلك هو نعيم الريحان النفسي وهو أعظم من نعيم الجنّة المادي، وقال الله تعالى:
    {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٨٨﴾‏ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ‎﴿٨٩﴾}‏ صدق الله العظيم [الواقعة].

    فأمّا روح الريحان النّفسي فهو نعيمٌ روحي حصل انعكاساً لرضوان الله على عبده، وأما قوله وجنة نعيم فهو نعيم الجنّة المادي ولكن نعيم الروح والريحان النفسيّ هو أعظم نعيماً من جنّة النّعيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    فكيف تُنكر بأنّ رضوان الله نعيمٌ أعظم من الجنّة؟ بل ذلك حقيقةٌ للاسم الأعظم (النّعيم الأعظم)، أي إنّه نعيمٌ أعظم من الجنّة وليس أعظم من أسماء الله الأخرى سبحانه وتعالى علواً كبيراً! بل النّعيم الأعظم من الجنّة كما بيّن لكم الله ذلك في القرآن العظيم بأنّ حقيقة رضوان نفسه عليكم نعيمٌ أعظم من نعيم الجنّة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    وأمّا الحسرة في نفس الله على عباده فالسبب يا أيّها السائل لأنّ الله أرحم الراحمين وليس هينٌ عليه أن يكفر به عباده فيجبرونه أن يعذبهم عذاباً نكراً، بل لقد علمتُ بما في نفس ربّي ولذلك حرّمتُ على نفسي الجنّة حتى يتحقق نعيمي الأعظم وهو أن يكون الله راضياً في نفسه وليس متحسراً على أحدٍ من عباده، فكيف تنكر تحسر أرحم الراحمين على عباده في قول الله تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    فكيف لا يتحسّر على عباده وهو أرحم الراحمين؟ ولكنهم ظلموا أنفسهم وليس ذلك هيناً في نفس أرحم الراحمين ولو لم يظلمهم شيئاً.

    وأما حسرتهم على أنفسهم فهذا شيء آخر؛ حسرة العبد على نفسه وندمه لعصيان ربّه لعدم اتّباع رسله، ولكنك تريد تحريف كلام الله عن مواضعه لكي يستيئس النّاس من رحمة ربّهم وأنّه غليظ ولذلك يئِس من رحمته شياطين البشر كما يئِس الكفّار من أصحاب القبور، ولكنّي أفتي النّاس أنّ الله هو أرحم الراحمين وإن يستغفروه فيتوبوا إليه فيجدوا بأنّ الله وسِع كل شيء رحمةً وعلماً، ولكنّ أكثر النّاس لا يعلمون.

    وأنت تقول إنّ الآية معناها يا حسرتنا على أنفسنا في قول الله تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وأتحدّاك وجميعَ أهل اللغة أن يحرِّفوا هذه الآية عن موضعها، وهل تظنّ حين يُهلك الله الكفار أنّه مسرورٌ بذلك؟ بل حزينٌ على عباده الذين ظلموا أنفسهم فتحسّر عليهم في نفسه سبحانه لأنه أرحم الراحمين، ولذلك قال تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    فهل يوجد في الآيات ذكرى تحسّر العباد على أنفسهم؟ فقد أهلكهم الله ومن بعد هلاكهم ولم يظلمهم شيئاً. قال تعالى:
    {إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وأما سبب تحسّره على عباده لأنّه أرحم الراحمين، أرأيت لو عَصَوْك أولادك زمناً طويلاً ومن ثمّ قدرت عليهم فجمعتهم وأوقدت ناراً كبرى فألقيت بهم جميعاً في نار جهنّم، بالله عليك تخيّل مدى حسرتك على أولادك حين ذلك فما بالك بتحسر من هو أرحم بهم من أمّهم وأبيهم؟ فهل فهمت أيّها الكاشف يا من تصفني بأنّي ألفّ وأدور؟ أقول لك هل تبيّن لك الحقّ؟ وإن قلت كلا واستمررت في الإعراض فعند ذلك سوف أعلم علم اليقين من تكون، فإن حاولت أن تصدّ عن الحقّ بعد هذا الردّ من المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّك فأنت من الذين سوف أدعوه للمُباهلة لئن أنكرت الحقّ، وأقسم بالله إذا دعوتك للمباهلة فلأني أعلم علم اليقين أنّه تبيّن لك الحقّ وإنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّك ولكنّك للحقّ لمن الكارهين، فلئن أعرضتَ عن هذا الردّ ووصفتني بغير الحقّ فعند ذلك سوف أعلم من تكون ولن أردّ عليك أيّها الكاشف بعد هذا الردّ الحقّ الواضح والبيّن، ولكني سوف أدعوك مباشرةً للمباهلةً وسوف يحكم الله بيننا بالحقّ عاجلاً من بعد المُباهلة ليجعلك عبرةً للآخرين.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 28-03-2018, 06:05 PM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 31-12-2017, 05:46 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 21-07-2017, 05:42 AM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 30-11-2016, 10:15 AM
  5. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 21-12-2015, 12:22 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •