- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - ذی القعدة - 1428 هـ
02 - 12 - 2007 مـ
۱۱-آذر-۱۳۸۶ه.ش
09:34 مساءً
ــــــــــــــــــ
مهدی منتظر با برهانی محکم ثابت میکند؛ مرجع اختلاف علمای حدیث قرآن است
بسم الله الرحمن الرحيم من المهديّ المنتظَر الناصر لمحمدٍ رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- والقُرآنِ العظيم؛ الإمام ناصر محمد اليماني إلى جميع عُلماء المذاهب الإسلاميّة على مختلف فرقهم، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، ثم أمّا بعد..
ای علمای امت! من مهدی منتظراز شما دعوت میکنم تا به دور از بیهوده گویی؛ به صورت جدی درمورد مرجع حقی که خداوند برای حل اختلافات موجود درسنت محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، معین نموده است، گفتگو کنیم. به این شرط که حکمیت قرآن عظیم را پذیرا باشید. برایتان دلیل خواهیم آورد که خداوند فرمان داده است که در موارد اختلاف بین علمای حدیث باید قرآن را به عنوان مرجع اساسی درنظر گرفت. اگر ناصر یمانی توانست به حق به شما ثابت کند که قرآن مرجع بررسی صحت احادیث نبوی است، آنگاه با قرآن که ذکر محفوظ از تحریف خداوند است، بر شما غلبه خواهیم کرد چرا که مرجع حل اختلافات قرآن است.
ای علمای امت؛ خداوند از گروهی از به ظاهر مسلمان به شما خبر میدهد که در حقیقت ازعلمای یهود بودند و خود را در میان صحابه محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- جای دادند. تظاهر به مسلمان بودن میکردند، اما مکر خود بر ضد خداوند و رسولش را مخفی میداشتند. میخواستند از راویان حدیث به شمار آیند و ایمانشان به عنوان سپری بود برای به انحراف کشیدن راه خداوند و دور کردن مردم از آن . پس خداوند سورهای به نامشان نازل فرمود به نام "المنافقون". خداوند تعالی می فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿٣﴾ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].
ای علمای امت در فرمایش خداوند تعالی تدبر نمایید:
{اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}
برایتان ثابت میشود اینها گروهی بودند که به محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم؛ احادیثی راکه نفرمودهاند به دروغ به ایشان نسبت میدادند. خداوند تعالی میفرماید:
{مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
به سراغ بیان حق این آیه میآییم:
{مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا} صدق الله العظيم
این فرمان خداوند به مسلمانان است تا از محمد رسول الله پیروی نمایند؛ هرچه را که به آن فرمان میدهد اطاعت و از هرچه که نهی مینماید؛ دوری کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا} صدق الله العظيم [الحشر:٧].
اما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}
این درباره کسانی است که از محمد رسول الله روبرگردانده و نسبت به فرستاده شدن ایشان از جانب خداوند کافرند؛ اینان در ظاهر و باطن کافرند. اما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ}،
اینان مسلمانانی هستند که شهادت میدهند أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمداً رسول الله و برای شنیدن احادیث نبوی درجلساتی که برای توضیح و تفصیل بیشتر قرآن تشکیل می شود شرکت میکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ} صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
واما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
این سخن خطاب به مسلمانان است نه کافران؛ مسلمانان هستند که میگویند اطاعت کردیم و شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت محمدی میدهند؛ برای همین هم میگویند اطاعت کردیم چون میخواهند از خداوند و رسولش پیروی نمایند. اما گروهی از مسلمانان-که در اصل- از علمای یهودند؛ بعد از خارج شدن از مجالس حدیث؛ روایاتی را نزد خود پنهان میکنند که رسول الله صلَّى الله عليه وسلَّم نفرمودهاند و این برای دور کردن مردم از راه خداوند بود. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ}
با اینکه خداوند رسول خود را از کار آنها باخبر مینماید؛ اما فرمان به طرد آنان نمیدهد؛ تنها به رسول امر میشود که از آنان روبرگرداند؛ تا مسلمانانی که به کتاب خداوند و سنت حق رسول پایبند هستند، مشخص شده و از کسانی که از درمخالفت با کتاب خداوند و سنت رسولش برمیآیند جدا شوند؛ لذا خداوند به رسول خود فرمانی برای طرد آنها نمی دهد ومکر آنها ادامه مییابد. خداوند تعالی میفرماید:
{فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا}
سپس فرمان خداوند به علمای امت صادر میشود تا راه کشف احادیثی که محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نفرمودهاند را به آنان بیاموزد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ على اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].
به این معنی که علما احادیث و أوامر رسیده از رسول خداوند برای مسلمانان را به قرآن عرضه نمایند (ارجاع دهند )؛ اگر دیدند بین قرآن و احادیث رسیده از نبی -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- اختلاف زیادی هست؛ بدانند آن احادیث از جانب خداوند نیست، بلکه شیاطین بشر که به ظاهر مسلمانند ولی در اصل علمای یهوداند آنها را جعل نمودهاند؛ همانان که در برابر مؤمنان میگویند ایمان آوردهایم ولی در خلوت به شیاطین همراهشان میگویند ما با شماییم و آنها را مسخره کرده ایم.[اشاره به آیه کریمه سوره بقره: وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ ]
اما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ}
در اینجا خطاب به علمای مسلمین است که اگر حدیثی از رسول خداوند آمده باشد، این مایه ایمنی برای کسانی است که از خداوند و رسولش اطاعت میکنند.
اما این فرموده:
{أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ}
این از جانب خداوند نیست و منظور از " أذاعوا به" علمای مسلمین است که در میان خود دچار اختلاف میشوند؛ عدهای میگویند این حدیث دروغ است و برخلاف فلان حدیث است و گروهی دیگر میگویند این حدیث درست است و حدیث مخالف با آن باطل بوده و از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست.
و اما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}
یعنی آن را به محمد رسول الله –اگر هنوز درمیان آنان باشد- و به اولیای امر-اگر رسول خدا در میانشان نباشد- ارجاع کنند. اولیای امرشان کسانی هستند که اهل ذکر بوده(ائمه کتاب) و خداوند دانش آنان را از نظر علم بیان حق قرآن عظیم افزون کرده است وبه آنان علم استنباط را آموخته است تا دریابند این حدیث به دروغ به رسول الله نسبت داده شده است و حکم باطل بودن آن را از قرآن استنباط کنند و آیهای که مخالف این حدیث است را بیاورند. لذا مردم میفهمند این حدیث به دروغ به رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- نسبت داده شده چراکه با تعدادی از آیات قرآن عظیم منافات دارد.
اما بیان این فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}
مقصود مسلمانان است که اگر خداوند با مهدی منتظر درحق آنها فضل و رحمت نکرده بود؛ همه شما مسلمانان پیرو مسیح دجال میشدید؛ مگر تعداد اندکی از شما! چون شیطان همان مسیح دجال است و میخواهد خود را مسیح عیسی بن مریم وانمود کند و سپس ادعایی خداوندی نماید-درحالیکه فرزند مریم نمیتواند چنین بگوید-به همین دلیل نیز؛همان طور که قبلا برایتان بیان کردیم؛ نام مسیح کذاب به وی داده شده است. اما شما علمای امت همگی تصور میکنید این فرموده خداوند تعالی خطاب به کافران است:
{أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}
شما تصور کردهاید خداوند کافران را با این قرآن عظیم مورد خطاب قرار میدهد و منظوراین است که اگر قرآن از جانب خداوند نباشد (کافران)در آن اختلاف زیادی پیدا میکنند و به خاطر درک غلط از این آیه؛ نمیدانید قرآن مرجع اختلاف علمای حدیث است و برای همین است که گروهی از منافقان توانستهاند شما را از راه راست-صراط مستقیم- به بیراهه ببرند. اگرآن گونه که شایسته است در آیات تدبر میکردید متوجه میشدید این سخن خطاب به کفار نیست:
{أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}
بلکه مسلمانانی را که به قرآن ایمان دارند مورد خطاب قرار میدهد ؛آنانی که میگویند "طاعة لله ولرسوله"نه کفار. پس همان گونه که خداوند فرمان داده، خوب در آیه تدبر نمایید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
چگونه تصور میکنید؛ آیه خطاب به کافران است؟ مگر نفرموده است:
{وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}
این آیه خطاب به کفار است یا مسلمانان؛ شما را چه میشود؛ چگونه حکم میکنید؟
ممکن است یکی از کسانی که بیانات مرا دنبال میکند؛ سخنم را قطع کرده و بگوید:" ناصر یمانی تو را چه می شود؟چرا بیان این آیات را بارها تکرار میکنی؟" درجوابش میگوییم: برادر گرامی؛ اگر علمای مسلمین نپذیرند که قرآن مرجع حل اختلاف درمیان علمای حدیث است؛ چگونه میتوان از سنت حق رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم دفاع کرد؟ چون خداوند به شما وعدهای برای حفظ سنت رسول الله از تحریف و دستکاری نداده است؛ بلکه وعده داده شده که قرآن عظیم از تحریف محفوظ خواهد ماند تا مرجعی برای سنت رسول الله باشد و دریابید هر حدیثی که با احادیث قرآن اختلاف داشته باشد دروغ بوده و خداوند دلیلی برای آن نفرستاده است. اما احادیث حق را مشابه آنچه که در قرآن عظیم نازل شده مییابید. گواه آن نیز حديثی از رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم است که می فرماید:
[ما تشابه مع القرآن فهو مني]صدق محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم.
[آن چه که مشابه قرآن است از من است]
اما احادیث حکیمانه (حکمت ) از رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- ، ازهمه آنها مادامی که مخالفتی با قرآن نداشته باشند، استفاده کنید ولو برهانی قرآنی برایشان نباشد. تا جایی که مغایرتی با قرآن نداشته باشند از آنها استفاده کنید؛ من شما را از آنها منع نمیکنم.برای مثال حدیثی که درباره مسواک زدن است و سایر احادیث حکیمانهای که از رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- نقل شدهاند. از آن احادیثی که قلبتان به آنها اطمینان میکند و عقلتان نیز میپذیرد ؛ استفاده کنید چون خداوند به انبیاء و رسولانش هم کتاب را میآموزد وهم حکمت را(وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ ) ای علمای مسلمین که به اراده خداوند از امر من آگاه شدهاید! شما را چه میشود ؟چرا نمیخواهید بیان حقی را که بطور مفصل تشریح میکنیم؛ درک کنید. برخی از آنان تصور میکنند من سنت محمد رسول خدا را پشت سر انداخته و تنها به قرآن پای بندم؛ پناه بر خدا که از جاهلان باشم. بلکه من به کتاب خداوند و سنت رسولش -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم-پایبندم ولی نسبت به احادیثی کافرم که به کلی با آیات نازل شده در کتاب خداوند قرآن عظیم مغایرت دارند و میدانم این احادیث از جانب خداوند و رسولش نیامدهاند ولذا من مهدی منتظرشهادت میدهم که قرآن و سنت رسول هر دو از جانب خداوندند؛ رسول خداوند که صلوات و سلام بر او باد؛ از روی هوا و هوس سخن نمیگفتند؛ بلکه با احادیث نبوی؛ قرآن را بیان میکردند؛ از من پیروی کنید تا شما را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت نمایم.
از خدا پروا کنید؛ از محرم سال ۱۴۲۶ هجری(۱۳۸۳ه.ش.) تا زمان صدور این بیان؛ من مهدی منتظر از شما برای گفتگو، دعوت کردهام. من این امر را بارها و بارها تکرار کردهام تا شاید پروا کرده و باور کنید که قرآن مرجع حل اختلافات سنت بیان است. من نزدیک سه سال است که درمیان شما هستم و تا لحظه صادر کردن این بیان از شما برای گفتگو دعوت کردهام. اما گویا که انگار درمیان شما نشانی از من نیست! بسیاری از کسانی که از امر من آگاه میشوند؛ از آن روبرمیگردانند و میگویند چگونه مهدی منتظری از راه اینترنت را بپذیریم؟ چرا که این قوم چیزی را درک نمیکنند و میخواهند اینترنت تحریم شود. در حالی که این نعمت بزرگ خداوند است اما نمیخواهند ازآن به عنوان وسیلهای به سود دین و تبلیغات دینی استفاده کنند. میخواهند اینترنت تنها ودر جهت مصالح طاغوت و اولیائش بکار رود و فحشاء و منکر را رواج دهد و باعث شود نعمت خداوند –اینترنت- برای مؤمنان تبدیل به نقمت گردد. به خداوند قسم ؛استفاده از اینترنت را از خودم درنیاوردهام؛ بلکه از طریق رؤیا از خداوند دریافت کردم،آیا نمی خواهید اندیشه کنید؟
ای علمای مسلمین، شاید در ابتدای ماه ذیحجه سال ۱۴۲۸ بار دیگر خورشید به ماه برسد؛ اگر خدا بخواهد هلال ماه را بعد از غروب آفتاب روز یکشنبه و در شب دوشنبه رؤیت مینمایید؛ این حکم درباره قطعیت این رویداد نیست؛ چیزی که میخواهم بگویم این است که اگر خداوند بخواهد که ادراک رخ دهد، بعد از غروب آفتاب روز یکشنبه و در شب دوشنبه هلال را خواهید دید؛ شاید که تقوا کرده و دریابید که خورشید واقعاً به ماه رسیده است(ادراک) در حالی که مردم غافلند واز آن رو برمیذگردانند. یا اینکه میخواهید به سکوت خود ادامه دهید و مردد بوده و نه با من باشید و نه بر ضد من؟ اما درهر صورت درپیشگاه خداوند مسئول خواهید بود؛ چون چشم عامه مسلمانان به شماست تا اگر به شأن من اعتراف کردید؛ آن را بپذیرند. نزدیک است که سیاره عذاب با نور مبهوت کننده خود دربرابر شما ظاهر شود و سپس حرکت زمین را برعکس کرده و باعث شود خورشید از مغرب طلوع نماید و شما هنوز در شک و تردید بوده و امام ناصر محمد یمانی را باور نمیکنید وچرخ حیات همچنان در گردش است. به راستی که طلوع خورشید از مغرب؛ نشانهای از نشانههای بزرگ ساعت است و زمانی که خورشید به خاطر عبور سیاره عذاب؛ از مغرب طلوع نماید دیگر ایمان آوردن سودی نخواهد داشت و مومنانی که از ایمان خود خیری به دست نیاورده باشند نیزسود نخواهند برد. همانان که نماز نمیخوانند و زکات نمیپردازند و از خدا و رسولش اطاعت نمیکنند و با این حال تصور میکنند مؤمنند.هیهات هیهات!.هر کس که از خدا و رسولش اطاعت نماید در امنیت خواهد بود وهرکه عصیان نماید زیانکاراست به راه هوسهای خود رفته است. فرد حتی اگر از مسلمانان باشد؛ اگر از امر خداوند و رسولش تبعیت نکند؛ از عذاب دردناک درامان نخواهد بود؛ خداوند بدترین این امت را که شیاطین هستند به هلاکت رسانده و باقی را گرفتارعذاب بسیار دردناک وعظیمی مینماید تا بدانند خداوند حق است ، قرآن حق است و مهدی منتظر حق است و لذا هدایت گردند.
خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم . خداوند بر هر بندهای که بخواهد منت بگذارد، او را از این بیان آگاه میکند؛ و اونیز اگر این بیان را به اطلاع علما و مفتیانی که میتواند برساند؛ من مهدی منتظر کفیل می شوم (ضمانت میکنم ) که خداوند عذاب دردناک را از او برخواهد داشت و از کسانی خواهد بود که در امان میمانند و هر کس که خداوند بر او منت گذارد و از این بیان آگاه گردد؛ اما آن را به اطلاع دیگران نرساند و امر ما را ساده انگاشته و یا آن را بیراهه داند؛ خداوند بین من و او به حق حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است و بعد از این دیگر به چه سخنی ایمان می آورند! یا اینکه شما منتظرید مهدی منتظر با کتاب جدیدی به سراغتان بیاید؛ درحالی که میدانید محمد رسول الله آخرین نبی و رسول خداوند است؟ شما را چه میشود؛ چگونه حکم میکنید؟خداوند برخی از افراد جاهل را گرفتار فتنه میکند و اشتباه لغوی من در بیانات مانع تدبر و تفکرشان میگردد؛ پس چرا ناصر یمانی بیاناتی میآورد که علمای املاء و تجوید و قلقلة از آن قاصرند و سهمشان از علم فقط همان است.
أخوكم عبد النعيم الأعظم المهديّ المنتظَر؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
خداوند صفات مرا دراسامی من نهاده است تا خبر و نشانه امرم باشند؛ خداوند مرا به عنوان نبی یا رسول جدیدی نفرستاده است؛ آیا اندیشه نمیکنید؟
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 11 - 1428 هـ
02 - 12 - 2007 مـ
09:34 مساءً
_________
المهديّ المنتظَر يُلجم بالبرهان أنّ القرآن المرجع لما اختلف فيه علماء الحديث ..
بسم الله الرحمن الرحيم من المهديّ المنتظَر الناصر لمحمدٍ رسول الله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - والقرآنِ العظيم؛ الإمام ناصر محمد اليماني إلى جميع علماء المذاهب الإسلاميّة على مختلف فرقهم، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، ثم أمّا بعد..
يا معشر علماء الأمَّة أنا المهديّ المنتظَر أدعوكم إلى الحوار الفصل وما هو بالهزل شرط أن نحتكم إلى القرآن العظيم الذي جعله الله المرجع الحقّ لما تنازعتم فيه من سُنّة محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، ولسوف أقدِّم لكم البرهان بأنّ الله أمركم أن تجعلوا القرآن هو المرجع الأساسي فيما اختلف فيه علماء الحديث، فإن استطاع ناصر اليماني أن يُلجِمَكم بالحقّ بأنّ القرآن هو المرجع لصحة الأحاديث النَّبويّة فسوف أغلبُكم بالحقّ من القرآن الذكر المحفوظ من التحريف ليكون هو المرجع لما اختلفتم فيه.
ويا معشر علماء الأمَّة لقد أخبركم الله بأنّ هناك طائفةٌ من المسلمين ظاهر الأمر من علماء اليهود من صحابة محمد رسول الله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - ظاهر الأمر وهم يبطنون المكر ضدّ الله ورسوله اتّخذوا أيمانهم جُنّة ليصدّوا عن سبيل الله فيكونوا من رواة الحديث، وأنزل الله سورةً باسمهم (المنافقون) وقال الله تعالى: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿٣﴾ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].
ويا معشر علماء الأمَّة تدبّروا قوله تعالى: {اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}، ولسوف أبرهن لكم بأنّ تلك الطائفة قد افترت بأحاديث غير التي يقولها محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، وقال الله تعالى: {مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
وإلى البيان الحقّ: {مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا} صدق الله العظيم، وذلك أمرٌ من الله إلى المسلمين أن يطيعوا محمداً رسول الله فيتّبعوا ما أمرهم به ويجتنبوا ما نهاهم عنه، تصديقاً لقوله تعالى: {وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا} صدق الله العظيم [الحشر:٧].
وأما البيان لقوله: {وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}، وذلكم الذين تولّوا وكفروا بمحمدٍ رسول الله فأنكروا أنّه مُرسلٌ من الله؛ أولئك هم الكفار ظاهر الأمر وباطنه، وأما البيان لقوله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ}، وهم المسلمون الذين قالوا نشهد أن لا إله إلا الله ونشهد أنّ محمداً رسول الله فيحضرون مجلسه للاستماع إلى الأحاديث النَّبويّة التي جاءت لتزيد القرآن توضيحاً وبياناً، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ} صدق الله العظيم [النحل:٤٤].
وأما البيان الحقّ لقوله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء]، وهذا القول موجَّهٌ للمسلمين وليس للكافرين؛ بل للمسلمين الذين يقولون طاعةٌ؛ أي أنّهم شهدوا لله بالوحدانية ولمحمد بالرسالة لذلك يقولون طاعة أي أنّهم يريدون أن يطيعوا الله بطاعة رسوله، ولكن طائفة من المسلمين وهم من علماء اليهود إذا خرجوا من مجلس الحديث بيَّتوا أحاديث عن رسول الله لم يقلها هو صلَّى الله عليه وسلَّم، وذلك ليصدّوا عن سبيل الله، وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ}، وبرغم أنّ الله أخبر رسوله بمكرهم ولكنّ الله أمر رسوله أن يُعرض عنهم فلا يطردهم وذلك ليتبيَّن مَنْ الذين سوف يستمسِكون بكتاب الله وسنّة رسوله الحقّ ومَنْ الذين يستمسِكون بما خالف كتاب الله وسنة رسوله الحقّ من المسلمين، لذلك لم يأمر الله رسوله بطردهم لذلك استمر مكرهم، وقال الله تعالى: {فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا}، ومن ثمّ صدر أمر الله إلى علماء الأمَّة فعلّمهم بالطريقة التي يستطيعون أن يكشفوا الأحاديث التي لم يقُلها محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ على اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].
بمعنى أنّ العلماء يسندون الأحاديث الواردة عن رسول الله والتي تمثل أوامره للمسلمين فيسندوها إلى القرآن فإذا وجدوا فيه اختلافاً كثيراً بينه وبين أحاديث واردة عن النَّبيّ - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - فإن تلك الأحاديث من عند غير الله؛ من شياطين البشر من المسلمين ظاهر الأمر وهم من علماء اليهود الذين إذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا وإذا خلوا إلى شياطينهم قالوا إنّا معكم إنّما نحن مستهزِءون.
وأما البيان لقوله تعالى: {وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ}، ويقصد علماء المسلمين إذا جاءهم حديثٌ عن رسول الله، وذلك هو الأمن لمن أطاع الله ورسوله، وأما قوله {أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ} وذلك من عند غير الله، وأما قوله أذاعوا به فهم علماء المسلمين يختلفون فيما بينهم، فطائفةٌ تقول أنَّه حديثٌ مفترى مخالفٌ للحديث الفلاني، وأخرى تقول بل هذا هو الحديث الحقّ وما خالفه فهو باطلٌ وليس عن رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم.
وأما البيان لقوله: {وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}، بمعنى أن يردّوه إلى محمدٍ رسول الله إن لم يزل موجوداً وإلى أولي الأمر منهم إذا لم يكن موجوداً ليحكم بينهم فيردّوه إلى أولي الأمر منهم وهم أهل الذكر الذين يزيدهم الله بسطةً في العلم بالبيان الحقّ للقرآن الكريم لعَلِمَه الذين يستنبطونه منهم أي: لعَلِم هذا الحديث هل هو مفترى عن رسول الله فيستنبط الحكم من القرآن وهي الآية التي تأتي تخالف هذا الحديث ومن ثمّ يعلمون أنّه مُفترى عن رسول الله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - نظراً لتخالف هذا الحديث مع آيةٍ أو عدّة آياتٍ في القرآن العظيم.
وأما البيان لقوله تعالى: {وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا} ويقصد المسلمين بأنّه لولا فضل الله عليهم ورحمته بالمهديّ المنتظَر لاتَّبعتم يا معشر المسلمين المسيح الدجال إلا قليلاً، وذلك لأنّ الشيطان هو نفسه المسيح الدجال يريد أن يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ويقول أنّه الله وما كان لابن مريم أن يقول ذلك بل هو كذّاب لذلك يسمى المسيح الكذّاب كما بيَّنا لكم من قبل.
ولكنّكم يا معشر علماء الأمَّة ظننتم بأنّ الله يخاطب الكفار في قوله تعالى: {أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}، فظننتم أنّه يخاطب الكفار بهذا القرآن العظيم بأنّه لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً، ونظراً لفهمكم الخاطئ لم تعلموا بأنّ القرآن هو المرجع لما اختلف فيه علماء الحديث ولذلك استطاعت طائفة المنافقين أن تضلّكم عن الصراط المستقيم، ولو تدبّرتم الآية حقَّ تدبرها لوجدتم أنّه حقاً لا يخاطب الكفار بقوله: {أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}؛ بل إنّه يخاطب المسلمين المؤمنين بالقرآن العظيم الذين يقولون طاعة لله ولرسوله وليس الذين كفروا، فتدبّروا الآية جيّداً كما أمركم الله: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
فكيف تظنّون أنّه يخاطب بهذه الآية الكفار؟ ألم يقل فيها: {وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا} فهل ترونه يخاطب الكفار أم المسلمين ما لكم كيف تحكمون؟
ولربّما يودّ أحد المتابعين لبياناتي أن يقاطعني فيقول: "يا ناصر اليماني ما خطبك تردّد بيان هذه الآيات كثيراً؟". ومن ثمّ نردّ عليه فأقول: أخي الكريم، إذا لم أقنع علماء المسلمين أنَّ القرآن هو المرجع لما اختلف فيه علماء الحديث، فكيف أستطيع الدفاع عن سنّة رسول الله الحقّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم؟ وذلك لأنّ سُنَّة محمدٍ رسول الله لم يعِدْكم الله بحفظها من التحريف والتزييف؛ بل وعدكم بحفظ القرآن العظيم ليكون المرجع لسُنة رسول الله فيما خالف من الأحاديث القرآن فاعلموا أنّه حديثٌ مفترى ولم ينزل الله به من سلطان، وأمّا الأحاديث الحقّ فسوف تجدونها متشابهةً مع ما أنزل الله في القرآن العظيم تصديقاً لحديث رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: [ما تشابه مع القرآن فهو مني] صدق محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم.
وأما أحاديث الحكمة عن رسول الله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - فخذوا بها أجمعين ما دامت لا تخالف القرآن في شيء حتى ولو لم يكن لها برهان في القرآن فخذوا بها ما دامت لا تخالفه في شيء فلا أنهاكم عنها، كمثل حديث السواك وغيره من أحاديث الحكمة عن رسول الله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - وخذوا منها ما اطمأنّت إليها قلوبكم وتقبلها عقولكم وذلك لأنّ الله يُعلِّم رُسلَه وأنبياءَه الكتاب والحكمة، فما خطبكم يا معشر علماء المسلمين من الذين أظهرهم الله على أمري لا تكادون أن تفقهوا البيان الحقّ وقد فصَّلناه تفصيلاً؟! ومنهم من يظنّ بأنّي أجعل سُنّة محمد رسول الله وراء ظهري وأستمسك بالقرآن وأعوذ بالله أن أكون من الجاهلين؛ بل أستمسك بكتاب الله وسنة رسوله - صلَّى الله عليه وآله وسلَّم - وإنّما أكفر بالأحاديث التي جاءت مخالفة لما أنزل الله في القرآن العظيم جملةً وتفصيلاً فعلمت بأنّ تلك الأحاديث من عند غير الله ورسوله وذلك لأنّي المهديّ المنتظَر أشهد أنّ القرآن من عند الله وكذلك السُّنّة من عند الله وما ينطق عن الهوى عليه الصلاة والسلام؛ بل بالبيان للقرآن بالأحاديث النَّبويّة فاتّبعوني أهدِكم صراطاً مستقيماً.
واتّقوا الله، فأنا المهديّ المنتظَر أدعوكم إلى الحوار من شهر محرم 1426 للهجرة إلى حين صدور هذا البيان والذي طالما كرّرته كثيراً لعلكم تتّقون فتؤمنون أنَّ القرآن هو المرجع لما اختلفتم فيه من السنة ولبثت فيكم ثلاث سنوات إلا قليلاً وأنا أدعوكم إلى الحوار إلى حدّ الساعة لصدور خطابنا هذا وكأنّي لم أكن شيئاً مذكوراً بينكم، وكثيرٌ من الذين اطلعوا على أمري يُعرضون عنه ويقولون كيف نقبل مهديّاً منتظراً عن طريق الإنترنت؟ وذلك لأنّهم قومٌ لا يفقهون؛ بل يريدون تحريم الإنترنت (نعمةّ من الله كبرى) فلا تكون لصالح نشر الدّين والبشرى ويريدونها أن تكون حصريّاً لصالح الطاغوت وأوليائه لنشر السوء والفحشاء والمنكر فتنة للمؤمنين فيجعلون نعمة الله الإنترنت نقمة كما يعلمون، وتالله ما اخترتُ وسيلة الإنترنت عن أمري؛ بل تلقّيت ذلك أمراً من الله عن طريق الرؤيا، أفلا يعقلون؟
ويا معشر علماء المسلمين، لربّما تدرك الشمس القمر مرةً أخرى في هلال شهر ذي الحجّة 1428 إذا شاء الله فترون الهلال بعد غروب شمس الأحد ليلة الإثنين، وليس ذلك حكماً بأنّها سوف تدركه بلا شك أو ريب، ولكن ما أريد قوله لئن أراد الله أن تدركه فتشاهدون الهلال بعد غروب شمس الأحد ليلة الإثنين لعلكم تتّقون، فهل سوف تعترفون بأنّه حقاً أدركت الشمس القمر والناس في غفلةٍ معرضون أم إنّكم سوف تستمرون في صمتكم مذبذبين لا معي ولا ضدّي؟ ولكنّي سوف أُحمِّلكم المسؤولية بين يدي الله وذلك لأنّ عامة المسلمين قد أنظروا إيمانهم بأمري حتى يعترف بشأني علماءُ المسلمين، وقد أوشك كوكب العذاب أن يظهر لكم بضوئه الباهت ثم يعكس دوران الأرض فتطلع الشمس من مغربها وأنتم لا تزالون في ريبكم تتردّدون في شأن الإمام ناصر محمد اليماني، ولاتزال عجلة الحياة مستمرة وإنّما طلوع الشمس من مغربها هو شرط من أشراط الساعة الكبرى، ولكنّها سوف تطلع من مغربها بسبب كوكب العذاب ولن ينفع الإيمان حينها للذين لم يؤمنوا بعد أو المؤمنين الذين لم يكسبوا في إيمانهم خيراً وهم لا يصلّون ولا يزكّون ولم يطيعوا الله ورسوله ويزعمون أنّهم مؤمنون، هيهات هيهات! من أطاع الله ورسوله فله الأمن ومن عصى غوى وهوى، ولو كان من المسلمين ولم يطع الله ورسوله فليس له الأمن من العذاب الأليم، ولسوف يُهلك الله أشر هذه الأمّة من الشياطين ويعذب ما دون ذلك عذاباً عظيماً عقيماً أليماً حتى يعلموا أنّ الله حقٌّ والقرآن حقٌّ والمهديّ المنتظَر حقٌّ فيهتدون.
اللهم قد بلّغتُ، اللهم فاشهد، ومن أراد له الله المنّ لمن يشاء فأظهره الله على خطابنا هذا وبلّغه للعلماء؛ إلى من استطاع من علماء الأمَّة ومفتيي الديار الإسلاميّة، فأنا المهديّ المنتظَر كفيل على الله ليصرف عنه العذاب الأليم ويكون من الآمنين، ومن منَّ الله عليه بالعثور على خطابنا هذا ولم يُبلّغه فيراه أمراً هيّناً أو ضلالاً فسوف يحكم الله بيني وبينه بالحقّ وهو أسرع الحاسبين، فبأي حديثٍ بعده تؤمنون! أم إنّكم تنتظرون مهديّاً منتظراً يأتيكم بكتابٍ جديدٍ وأنتم تعلمون أنّ محمداً رسول الله هو خاتم الأنبياء والمرسَلين؟ فما لكم كيف تحكمون؟
وبعضٌ من الجاهلين يجعل الله فتنته في أخطائي اللغويّة فتفتنه عن التدبّر والتفكّر، إذاً كيف يستطيع أن يأتي ناصر اليماني بهذه البيانات مع أنّ العلماء يفوقونه في الإملاء والتجويد والغنّة والقلقلة؟ وذلك مبلغهم من العلم إلا قليلاً.
أخوكم عبد النعيم الأعظم المهديّ المنتظَر؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
وقد جعل الله صفاتي في أسمائي لتكون خبري وعنوان أمري، ولم يجعلني الله نبيّاً ولا رسولاً، أفلا تعقلون؟
_______________
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..